۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

خود را تغییر بده نه جهان


خود را تغییر دهیم نه جهان را

یک بود، یکی نبود، پادشاه ثروتمندی بعد از مسافرت از راه دور به کاخ سلطنتی خود بازگشت. به دلیل راه رفتن زیاد پاهایش بسیار درد می کرد . او از این بابت عصبانی شد و قصد داشت از مردم بخواهد با چرم همه راه های کشور را بپوشاندند.

وزیر وفاداری بود که به پادشاه این طور پیشنهاد داد: شما برای چه پولهای کلان را به هدر می دهید ؛ اگرتنها با یک چرم نرم و کوچک، پای خود را بپوشانید آسانتر و بهتر نیست .

پادشاه نهایتا این پیشنهاد را قبول کرد و برای خود یک کفش با چرم گاو درست کرد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر