۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه

زبان

وقتی ادمها به دنیا می ایند برای حرف زدن کلمه بلد نیستند ولی چه راحت می توانند با همه ارتباط ببرقرار کنند شاید برای اینکه قلبشون پاک و زبون دنیا رو بلد هستند زبونی که تو تمام دنیا مشترکه فقط برای فهمیدنش تو هم باید بلدش باشی و قلب پاکی داشته باشی و چقدر زود ما این قلب پاک رو ازشون می گیریم و اونها زبونشون رو فراموش می کنن

رمز بوسیدن

رمز بوس کردن اینکه 90 درصد رو بری و برای 10 درصد بقیه صبر کنید
ادمهایی که گارد می گیرن و همیشه پشت یک چیزی قایم می شن و درون گرا هستند مطمعن باش تو زندگی یک چیزی دارن که خیلی ....
بخواهیم که دزدی و تقلب نکنیم و الکلی نشیم
ولی اگر باید با کسی بخوابیم تو بغل کسی که عاشقش هستی بخواب
واگر باید بدزدی از ادمهای بد بدزد
اگر قرار کلاه برداری کلاه مرگ رو بردار
و اگر باید شراب بخوری انقدر بخور که نفست بند بیاد

۱۳۸۸ آبان ۱۹, سه‌شنبه

ارمانها

راز ارامش درون در داشتن وجدانی پاک است به ارمان هایت پایبند باش
هر موقع خواستید از کسی جدابشید یادت نره بهترین راه اینکه بهش بگی برای همیشه خدا نگهدار شاید برای خودت و طرف مقابل سخت باشه شاید طرف مقابل ناراحت بشه و قلبش بشکنه ولی بهتر ازاینکه منتظر بمونه
مردی که دلش درد می کند ....جاده چالوس ... گلهای لاله ...تور کاشان .. دوقلو ها ..

پاکن و نسکافه ...

پرواز

زندگی چون قفسی است قفسی تنگ
پرواز تنهایی چه خوب است
لحظه ای غفلت ان زندانبان بعد از ان هم
پرواز.....

دلم برای پرواز تنگ شده خیلی تنگ

کتاب

ما ادمها مثل کتابیم کتاب رو که ورقش می زنن تموم که شد میندازیمش کنار پس سعی کن خودمون رو هیچوقت ورق نزنیم تا اخرین صحفه که ما رو تموم کنن و بزارن کنار

بازجو

بازجوی واقعی کتک نمی زنه به جاش حرف می زنه و ته دلت رو خالی می کنه ...
بازجوی واقعی می دونه از ادم کتک خورده اطلاعات بدرد بخور بیرون نمی یاد
بازجوی واقعی شکنجه روانی رو بعد از شکنجه جسمی شروع می کنه ..

ازادی وظیفه است

یادتون باشه هر کی واسه خودش یه ادم ازاده یه ادم به درد بخور که صاحب زندگی خودشه از من خودتوت دفاع کنین ریشه های ازادی همون جاس یادتون باشه ازادی قبل از اینکه حق باشه وظیفه است

عشق

همه باید بدانند که هیچ فرقه وحزب و دستهای جهان را نجات نخواهد داد نجات جهان تنها در گروئ عشق انسانها به هم تحقیق می یابد همین عشقهای ساده عظیم همین نگاههای ممنوع محرمانه جهان را نجات می دهند

می خواهم دعا بخوانم

می خواهم دعا بخوانم
با همان قدرتی که می خواهم کفر بگویم
می خواهم مجازات کنم
باهمان قدرتی که می بخشم
می خواهم هدیه کنم
باهمان قدرتی که از اغاز با من بود
می خواهم پیروز شوم
اخر نمی توانم پیروزی انان را برخود ببینم
اساندرو پاناگوسیس

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

دوستان





ادم بعضی وقتا دلش برای خیلی از ادما ی که دوستشون داشته تنگ می شه دوستایی که شاید برای پیدا کردنشون زمان بسیاری باید صرف کنه و شاید دیگه اونقدر جون نیست که بتونه مثل زمان قدیم عاشق بشه و این دل تنگیهاروح ادم لطیف می کنه یاد می ده که تو زندگی مالک هیچ چیز نباید باشیم
javascript:void(0)

منشور من





زندگی مثل یک منشور هرمی میومنه که اتفاقات زندگی دایرهایی روی این هرم هستند گاهی یک اتفاق تو زندگی ادم به ادم کمک می کنه که از زندگی که می کنه درک بهتری پیدا بکنه و یک مقدار از اون سطحی که هست بالاتر بیاد گاهی هم بر عکس می شه بعد از اینکه یک بار این دایره طی شد می تونه ادم چشمش رو باز کنه و به بینه که ایا بالاتر رفته یا پایین ترپس هر اتفاق تو زندگی ادم یک فر صت هست که خیلی کم مکنه پیش بیاد و باید قدرش رو دونست جایی که الان هستیم بخاطر تجر بهاایی هست که ئو زندگی کردیم نه سنی که گذرندیم پس اکر یک روز زندگی بمون فشار اورئد نباید از خدا خرده بگریم بلکه از اینکه فر صتی بمون داده که خودمون رو محک بزنیم و تجربه هامون رو زیاد کنیم باید تشکر کنیم



وقتی شجاعانه به دنبال عشق بگردیم خودش را نشان می دهد و عشق بیشتری را جذب می کند اگر کسی ما را بخواهد همه ما را می خواهد اما اگر تنها باشیم تنها تر هم می شویم زندگی خیلی عجیب است خدا مارا را برای شادی خلق کرده و از شاد بودن ما لذت می برد این خود ما هستیم که شکست و اندوه می سازیم



وقتی یک نفر تغییر مثبت می کنه دنیا اطرافش تغییر می ده مثل اینکه به سر چشمه دنیا متصل شده و همه چیز اطرافش تغییر می کنه

قضاوت




هیچ وقت در مورد ادما قضاوت نکنید و سعی کنید هر کسی را همانطور که هست بپذیرید سعی نکنید تغییرش بد هید اگر تغییرش بدهید دیگه اون شخص خودش نیست نه اون از زندگی اش لذت می بره و نه شما




بهایی که ما در هر عشق بازی با هر شخص می پردازیم افسوسی است که در عشق بازیی با شخص قبلی در ما ایجاد شده است ووقتی که عشق بازی می کنیم یاد عشق های قبلی از لذت عشق ما می کاهد مگر اینکه هنوز احساس باکره بودن را چه قلب و چه جسم داشته باشیم

عشق





عشق همیشه تازه هست مهم نیست که یک بار دوبار ده بار در زندگی عاشق شویم همیشه در وضعیتی قرار گرفتیم که نمی شناسیم عشق می تواند مارا به دوزخ یا بهشت ببرد اما مارا به هر جایی که می برد باید انرا پذیرفت چون عشق خوراک هستی ماست اگر انرا پس بزنیم از گرسنگی می میریم تا هر کجا که هست به دنبال عشق برویم حتا اگر به معنای ساعتها روزها هفته ها نو امیدی و اندوه باشد

عشق





عشق همیشه تازه هست مهم نیست که یک بار دوبار ده بار در زندگی عاشق شویم همیشه در وضعیتی قرار گرفتیم که نمی شناسیم عشق می تواند مارا به دوزخ یا بهشت ببرد اما مارا به هر جایی که می برد باید انرا پذیرفت چون عشق خوراک هستی ماست اگر انرا پس بزنیم از گرسنگی می میریم تا هر کجا که هست به دنبال عشق برویم حتا اگر به معنای ساعتها روزها هفته ها نو امیدی و اندوه باشد

۱۳۸۸ آبان ۱۴, پنجشنبه

خیلی از ما نمی تونیم به روابط ناسالمون با بعضی از ادما خاتمه بدهیم برای اینکه اون ادما به ما احساسی می دن که ما فراموشش کردیم و برای اینکه دوباره اون احساس رو فراموش نکنیم حاضریم هر قیمتی رو پرداخت کنیم
کسی که بر قلبش غلبه می کند می تواند جهانی را فتح کند ولی جهان دیگری را از دست داده می دهد

دنیای کودکی

اگر تولد دوباره نیابیم اگر باردیگر با معصومیت و شیفتگی کودکانه به زندگی ننگریم دگر معنای زندگی را نخواهیم یافت پس چه خوبه که بعضی وقتا مثل بچه ها بپر بپر کنیم و بخندیم و شیطونی کنیم و اتش بسوزنیم

عدالت

خیلی مسخره است دیه تخم چپ مردا درست برار است با خون بها یک زن اینم اسمش عدالت هست
گاهی اندوهی شرف ما را در بر می گیرد که نمی توانیم مهارش کنیم و ان زمانی است که مفهمیم لحظه جادویی ان روز گذشته وهیج نکردیم به کسی که خیلی دوستش داشتیم نگفتیم که دوستش داریم و.. براش دلسوزی نکردینم و خیلی چیزا بش نگفتیم
خیلی از مشکلات بین مردا ایرانی و زنا اینه که ما مردا یاد نگرفتیم که چگونه با یک دختر باید رفتار کرد و دوستش داشت و هنوز در عصر حجر به سر میبریم نمتونیم بگیم به یک نفر دوستش داریم و محکم تو بقلش بگریم و نمی تونیم به پذ یریم که اونم مثل ما حق و حقوقی داره و ازاد هست که هر کاری که دوست داره انجام بده نمیدونم چرا ما اگر صد تا دوست دختر داشتیم ایرادی نداره ولی اگر یه دختر داشته اوضاش بی ریخته اگر ما ..

۱۳۸۸ آبان ۱۰, یکشنبه

بارون



بارون رو دوست دارم
برای اینکه دل ادم ور صاف می کنه مثل فطرههای اشک
شاید زمان طولانی طول بکشد تا دوباره گریستن را بیاموزم پس تا ان زمان به همین باران قناعت می کنم
این چند روز که از سفر برگشتم تا سفری دوباره اغاز کنم هوای تهرون بارونی بارونی بود گرچند مثل شیر پشمالو خیس شدم ولی بارون رو دوست دارم