۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

قانون

در عشق فقط یک قانون هست…نمیر

۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

زندگی

زندگی
از وبلاگ دیگران

 

زندگی مشترک را نمیتوان یک بار به خطر انداخت،
و باز انتظار داشت که شکل و محتوایی همچون روزگاران قبل از خطر داشته باشد
چیزی، قطعا خراب خواهد شد
چیزی فرو خواهد ریخت
چیزی دیگرگون خواهد شد
چیزی به عظمت حرمت که بازسازی و ترمیم آن بسی دشوارتر از ساختن چیزی تازه است

Buzz from Sharareh Fatemipanah



 روزي پسر بچه اي نزد شيوانا رفت (در تاريخ مشرق زمين شيوانا كشاورزي بود كه او را استاد عشق و معرفت ودانايي مي دانستند) و گفت : مادرم قصد دارد براي راضي ساختن خداي معبد و به خاطر محبتي كه خدا به كاهن معبد دارد، خواهر كوچكم را قرباني كند. لطفا خواهر بي گناهم را نجات دهيد ." 

شيوانا سراسيمه به سراغ زن رفت و با حيرت ديد كه زن دست و پاي دخترخردسالش را بسته و در مقابل در معبد قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعيت زيادي زن بخت برگشته را دوره كرده بودندو كاهن معبد نيز با غرور وخونسردي روي سنگ بزرگي كنار در معبد نشسته و شاهد ماجرا بود. 

شيوانا به سراغ زن رفت و ديد كه زن به شدت دخترش را دوست دارد و چندين بار او را درآغوش مي گيرد و مي بوسد. اما در عين حال مي خواهد كودكش را بكشد. تا بت اعظم معبد او را ببخشد و بركت و فراواني را به زندگي او ارزاني دارد. 

شيوانا از زن پرسيد كه چرا دخترش را قرباني مي كند. زن پاسخ داد كه كاهن معبد گفته است كه بايد عزيزترين پاره وجود خود را قرباني كند، تا بت اعظم او را ببخشد و به زندگي اش بركت جاودانه ارزاني دارد. 

شيوانا تبسمي كرد و گفت : " اما اين دختر كه عزيزترين بخش وجود تو نيست. چون تصميم به هلا كش گرفته اي. عزيزترين بخش زندگي تو همين كاهن معبد است كه به خاطر حرف او تصميم گرفته اي دختر نازنين ات را بكشي. بت اعظم كه احمق نيست. او به تو گفته است كه بايد عزيزترين بخش زندگي ات را از بين ببري و اگر تو اشتباهي به جاي كاهن دخترت را قرباني كني . هيچ اتفاقي نمي افتد و شايد به خاطرسرپيچي از دستور بت اعظم بلا و بدبختي هم گريبانت را بگيرد ! " 

زن لختي مكث كرد. دست و پاي دخترك را باز كرد. او را در آغوش گرفت و آنگاه درحالي كه چاقو را محكم در دست گرفته بود، به سمت پله سنگي معبد دويد.اماهيچ اثري از كاهن معبد نبود! مي گويند از آن روز به بعد ديگر كسي كاهن معبد را در آن اطراف نديد!! 

هيچ چيز ويرانگرتر از اين نيست كه متوجه شويم كسي كه به آن اعتماد داشته ايم عمري فريبمان داده است.

ضد فیلتر و نوشتن دوباره در بلاگر

بلاگر فيلتر شد ؛ حالا چطور وبلاگ خود را بدون دردسر آپديت كنيم

via Siavash on 4/25/10

 

پيش نويس :
نكته : فرض مي‌كنيم ايميل گوگل شما
xxx@gmail.com
باشد

اين روش به اين صورت است كه شما يك آدرس ايميل براي بلاگر مشخص مي‌كنيد تا هر زمان كه به آدرس مذكور ايميل زديد وبلاگ شما
آپديت شود .
به اين ترتيب كه عنوان نامه به جاي عنوان پست و متن نامه به جاي متن پست قرار مي‌گيرد

آدرسي كه شما براي بلاگر مشخص ميكنيد با فرمت زير است
xxx.something@blogger.com

به جاي
something
كلمه‌اي را كه دلتان مي‌خواهد وارد مي‌كنيد

چگونه اين كار را انجام دهيم

پيش نيازها
يك . بلاگر را با يك فيلترشكن باز كنيد (اين كار فقط يك بار انجام مي‌شود پس نگران نباشيد)ه

دو . وارد
Dashboard
شويد

سه . وارد
setting
شويد

چهار . وارد
email & mobile
شويد

پنج . روبروي
email posting address
جايي براي وارد كردن كلمه‌اي كه در ابتداي متن گفتم قرار داده شده . كلمه را وارد كنيد و ازبين گزينه‌هاي زير آن اولي را انتخاب كنيد
Publish emails immediately

شش . دكمه‌ي
save settings
را كليك كنيد

هفت . پايان

نكته : مراقب كلمه‌ي خود باشيد ، چون اگر كسي به آن دسترسي پيدا كن مي‌تواند با يك ايميل ساده وبلاگ شما را آپديت كند

اميدوارم متوجه شده باشين و به كارتون بياد

اگه مشكلي بود ، شايد بتونم كمكت كنم ، بپرسين

 برای عبور از فیلترینگ از سایتهای زیر استفاده کنید

 

 

http://069surf.com/

https://ssltube.com/

اشتباهات

گاهی ادم تو زندگی اش کارهایی میکنه که بهای ان مدت از بهترین سالهای عمرش هست که بازگشتی برای اون نیست گرجند نمی تونه فراموش کنه و نمی تونه بازگردونش و در قبال هرچی که حاصل اون سالها باشه  جز تنفر چیزی براش نمی مونه فقط می تونه فراموش کنه ولی ادم بدونه تکه از عمرش مگه می شه

۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

روزهای تنفر انگیز بهاری






ترجیح می دهم تنها باشم تا تنها بشم زیرا تنها شدن بسیار دردناک تر از تنها زیستن است


چقدر از عید و بهار وتابستان متنفر هستم متنفر از ....

۱۳۸۹ فروردین ۱۳, جمعه

شعر دوست سهراب در مورد فروخ فرخزاد



شعر دوست سهراب در مورد فروخ فرخزاد
http://www.foroogh.de/
دوست


بزرگ بود
و از اهالي امروز بود
و باتمام افق هاي باز نسبت داشت
و لحن آب و زمين را چه خوب مي فهميد
صداش به شكل حزن پريشان واقعيت بود
و پلك هاش مسير نبض عناصر را به ما نشان داد
و دست هاش
هواي صاف سخاوت را
ورق زد
و مهرباني را
به سمت ما كوچاند به شكل خلوت خود بود
و عاشقانه ترين انحناي وقت خودش را
براي آينه تفسير كرد
و او به شيوه باران پر از طراوت تكرار بود
و او به سبك درخت
ميان عافيت نور منتشر مي شد
هميشه كودكي باد را صدا مي كرد
هميشه رشته صحبت را
به چفت آب گره مي زد
براي ما يك شب
سجود سبز محبت را
چنان صريح ادا كرد
كه ما به عاطفه سطح خاك دست كشيديم
و مثل يك لهجه يك سطل آب تازه شديم
و بارها ديديم
كه با چه قدر سبد
براي چيدن يك خوشه ي بشارت رفت
ولي نشد
كه روبروي وضوح كبوتران بنشيند
و رفت تا لب هيچ
و پشت حوصله نورها دراز كشيد
و هيچ فكر نكرد
كه ما ميان پريشاني تلفظ درها
راي خوردن يك سيب
چه قدر تنها مانديم

بزرگترین لذت زندگی



Entry for May 22, 2007
بزرگترین لذت زندگی، داشتن یک دوست خوب است. کسی که بفهمد ، ناگفته هایت را. گفته هایت را. سکوتت را. و همه آنچه هستی
jooje jekjek@yahoo.com

۱۳۸۹ فروردین ۱۲, پنجشنبه

اگر و اگر



اگر و اگر
اگر قرار بخوابي تو بقل كسي بخواب كه عاشقشي
اگر قرار درزدي كني از ادمهاي بد بدزد
اگر قرار كلاه كسي رو برداري گلاه مرگ رو بردار
اگر قرار مشروب بخوري انقدر بخور كه تا حد مرگ بري
اگر قرار خيانت كني به چيزي خيانت كن لايق خيانت باشه و بفهمه كه براي چي بش خيانت كردي
اگر قرار بميري توري بمير كه بگن خوب زندگي كرد و براي هدفي مرد و مرگش هم هدفدار بود
اگر... بقيش رو شما بگين

Shape Of My Heart song



Sting lyrics - Shape Of My Heart song
He deals the cards as a meditation
And those he plays never suspect
He doesn't play for the money he wins
He doesn't play for respect

He deals the cards to find the answer
The sacred geometry of chance
The hidden law of a probable outcome
The numbers lead a dance

I know that the spades are the swords of a soldier
I know that the clubs are weapons of war
I know that diamonds mean money for this art
But that's not the shape of my heart

He may play the jack of diamonds
He may lay the queen of spades
He may conceal a king in his hand
While the memory of it fades

I know that the spades are the swords of a soldier
I know that the clubs are weapons of war
I know that diamonds mean money for this art
But that's not the shape of my heart

That's not the shape, shape of my heart

And if I told you that I loved you
You'd maybe think there's something wrong
I'm not a man with too many faces
The mask I wear is one

Well, those who speak know nothin'
And find out to their cost
Like those who curse their luck in too many places
And those who fear are lost

I know that the spades are the swords of a soldier
I know that the clubs are weapons of war
I know that diamonds mean money for this art
But that's not the shape of my heart

That's not the shape of my heart
That's not the shape, shape of my heart

تغییر استراژی

Entry for June 09, 2007

روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید . روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاض و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:
امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!
وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.
حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است .... لبخند بزنید

سه روش بهره گیری از لحظات حال تان

سه روش بهره گیری از لحظات حال تان

سه روش بهره گیری از لحظات حال تان
در حال حضور داشته باش
وقتی می خواهی خشنود و موفق باشی ،
بر آن چه اکنون درست و خوب است تمرکز کن.
مقصودت را به کار بند تا به آن چه در حال هم است پاسخ دهی.
بودن در زمان حال یعنی ، بی توجهی به عوامل مزاحم
و توجه به چیزیی که الان مهم است.
تو خود زمان حال خودت را می سازی ،
از طریق چیزی که توجه ات را معطوف آن می کنی
از گذشته درس بیاموز
وقتی می خواهی زمان حال ات را از گذشته ها بهتر سازی
به آن چه در گذشته اتفاق افتاده بنگر ،
هر چه با ارزش است ، از آن بیاموز
در زمان حال کارها را متفاوت انجام بده
سخت است که گذشته را رها کنی
اگر از گذشته نیاموخته باشی
به محض این که آموختی و رهایش کردی
زمان حال را بهبود می بخشی

برای آینده برنامه ریزی کن
وقتی می خواهی آینده ات را بهتر از زمان حال بسازی
تصور کن آینده ی عالی به چه شکل خواهد بود
برنامه ریزی کن تا آن آینده ی عالی تحقق یابد
به برنامه هایت ، درزمان حال ، عمل کن.
هدیه نه گذشته است و نه آینده
هدیه
لحظه اکنون است
هدیه همان هم اکنون است

بر گرفته از کتاب هدیه از دکتر اسپنسر جانسون
زندگی
هدیه خداست به توووووووووو

خوب زندگی کردن
هدیه توووووو به خدا