۱۳۹۰ تیر ۸, چهارشنبه

دین

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 

via s a h a r by sahar niknam on 6/17/11

مردم ترجیح میدن که دین داشته باشن
چون عمیقا باور دارن که فریب دادن خدا از فریب دادن وجدان خیلی راحت تره



 
 

Things you can do from here:

 
 

۱۳۹۰ تیر ۷, سه‌شنبه

نامه‌ی وارده – توصیه‌هایی برای روزهای تظاهرات

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 

via کمانگیر by کمانگیر on 6/9/11

این نامه‌ی وارده از طریق فرشید عزیز به دستم رسید. نویسنده‌ی مطلب ساکن ایران است و در تظاهرات متعددی شرکت کرده است. تصمیم گرفتیم نامه را در آستانه‌ی ۲۲ خرداد منتشر کنیم. این کار از یک طرف به این دلیل است که پیش‌بینی می‌کنیم اعتراضات خیابانی در ایران اتفاق بیافتد و توصیه‌های این نوشته می‌تواند برای کاهش ضایعات مفید باشد. از طرف دیگر به نظر من این «نامه‌ی وارده» روایت حس و حال بخش ِ قابل توجهی از جامعه‌ی ایران ِ این روزهاست. در متن نامه دست نبرده‌ام، جز دو جمله‌ی کوتاه که با سه‌نقطه جایگزین کردم. اگر شما هم مطلبی نوشته‌اید، اما وبلاگ ندارید، یا به هر دلیل مطلب را نمی‌خواهید در وبلاگتان بگذارید، یا می‌خواهید لذت مهمان‌داری را به کمانگیر بدهید، نوشته/عکس/ویدئو، یا هر چیز دیگری را، بفرستید به arash@kamangir.net. واضح است که استانداردهای وبلاگ نویسی را در این کار لحاظ خواهیم کرد.

نامه‌ی وارده – توصیه‌هایی برای روزهای تظاهرات

قبل هر چیز متذکر شوم که مهمترین توصیه من این است که در تظاهرات ۲۲ خرداد امسال شرکت نفرمایید. از شواهد بر می آید که فضا بسیار امنیتی خواهد بود و قبل از بوجود آمدن تجمع با آن برخورد خواهد شد و بییشتر از اینکه نفع داشته باشد هزینه به همراه خواهد داشت. همچنین فعلاً حکومت با خودش مشکل دارد و آمدن دوستان به میدان سبب خواهد شد که مشکلات را کنار بگذارد و یک اتحاد نسبی در حکومت ایجاد شود. با این حال از آنجایی که می دانم متأسفانه عده ای این توصیه دوستانه را گوش نمی دهند در ذیل به مواردی اشاره خواهم کرد که با رعایت آنها امیدوارم که عده کمتری دستگیر شوند.

۱- قبل از شرکت در تجمع لباسهایتان و وسایلی که با خود می برید (مانند کیف، کوله و …) را به دقت وارسی کنید. هر گونه یادداشت، شماره تلفن، کارت ویزیت و … را با خود به تجمع نبرید. همچنین کارتهای شناسایی معتبری مانند کارت پایان خدمت، کارت دانشجویی، شناسنامه، گواهینامه و از همه مهمتر گذرنامه را تحت هیچ شرایطی به همراه نداشته باشید. داشتن عکس کارت دانشجویی گاه می تواند مفید باشد برای اینکه بتوانید در صورت خطر به داخل دانشگاه پناه ببرید اما خیلی آن را توصیه نمی کنم چون نهادهای امنیتی با دانشجویان برخورد بدتری در انتظارشان خواهد بود و اگر در حین دستگیری بتوانید تا مدتی دانشجو بودن خود را انکار کنید وضعیت بهتری احتمالاً خواهید داشت. همیشه یک کارت کم ارزش مانند کارت عضویت در کتابخانه محله یا کارت عضویت در باشگاه ورزشی را حتماً با خود داشته باشید. به هنگام دستگیری تمامی لباسهای شما به دقت بازرسی خواهد شد. چنانچه کارتی معتبر از شما گرفته شود بازپس گیری آن دشوار خواهد بود. اما اگر هیچ کارتی به همراه نداشته باشید برای تعیین هویت، شما را مدتی بازداشت خواهند کرد. همچنین سعی کنید بیشتر از ۱۰ الی ۱۵ هزار تومان پول با خود حمل نکنید زیرا اگر دستگیر شدید این پول از دست خواهد رفت. مقادیر حدود ۱۰ هزار تومان گاه لازم می باشد در صورتی که بخواهید تاکسی دربست بگیرید و از محل فرار کنید (البته در گرفتن تاکسی می بایست دقت شود. برخی از مسافرکشها و تاکسیها در نزدیکی تجمع برای نهادهای اطلاعاتی کار می کنند). همچنین به همراه داشتن پول خرد، کارت تلفن وسکه گاه می تواند بسیار مفید باشد. ترجیحاً برای رفتن در تجمع از کوله پشتی استفاده نکنید زیرا پلیس روی آن حساس است. داشتن کیفی ساده و حتی الامکان دارای بندی که بتواند آنرا روی دوش قرار داد مفیدتر خواهد بود.

۲- سر و وضعتان کاملاً معمولی باشد. پوشیدن لباسهایی با رنگهای نامعمول (مثلاً زرد، سبز یا سرخ) بسیار خطرناک می باشد زیرا سبب شناسایی آسان فرد می شود. همچنین داشتن ریش یا موی بلند نیز فرد را تابلو می کند. سعی کنید جوری لباس بپوشید که با جمعیت عادی کوچه و خیابان تفاوت چندانی نداشته باشید.

۳- مواظب عکاسها باشید. همیشه صورتتان را طوری نسبت به زاویه دوربین بگیرید که در عکس واضح نباشد. انداختن سر پایین در هنگامی که عکاس عکس می گیرد روشی بسیار مفید اخواهد بود. اگر از ماسک استفاده می کنید در هنگام برداشتن آن مواضب باشید و جایی آنرا بردارید که کسی متوجه نشود. فرد ماسک دار همیشه حتی توسط عابرین ساده مورد توجه است پس مواظب باشید.

۴- تابلوبازی در نیاورید و بیشتر از جمعیت خودتان را احساساتی نشان ندهید. چنین افرادی خیلی زود تحت تعقیب قرار می گیرند.

۵- تحت هیچ شرایطی موبایل با خود حمل نکنید. موبایل موقعیت جغرافیایی شما را ثبت می کند و در این کار بسیار دقیق است (در حدی که در کدام کوچه وارد شده اید). موقعیت جغرافیایی و SMSهای تمامی مشترکین حداقل به مدت ۳ ماه در سیستم مخابرات به صورت ثبت شده باقی می ماند و تنها با داشتن شماره تلفن می توان به این اطلاعات دسترسی پیدا کرد. همچنین phone book موبایل در هنگام دستگیری اطلاعت خوبی درباره دوستانتان در اختیار نهادهای اطلاعاتی قرار می دهد. لازم به ذکر است که برخی از افراد بعد از تظاهرات تنها به علت اینکه موبایل به هنگام تظاهرات به همراه داشته اند شناسایی شده اند. چنانچه موبایل غفلتاً همراهتان بود آنرا خاموش کرده و باتری آنرا از دستگاه خارج کنید. موبایل خاموش به همراه باتری با موبایل روشن فرق زیادی ندارد.

۶- در هنگام جدا شدن از جمعیت (مثلاً در هنگام بازگشت به خانه) مواظب باشید که تحت نظر نباشید. هنگامی که از جمعیت جدا می شوید فردی کاملاً ضعیف می باشید و براحتی امکان دستگیری شما وجود خواهد داشت.

۷- دیده شده که گاه از بالای ساختمانهای بلند به سوی جمعیت تیراندازی شده است. پس در هنگام شرکت در تجمعات حواستان به اطراف باشد و در صورت دیدن مورد مشکوکی به اطرافیان نیز اطلاع دهید.

۸- در صورتی که مورد حمله گارد قرار گرفتید سعی کنید به سمت پیاده رو و چسبیده به دیوار فرار کنید . آمدن به سمت وسط خیابان می تواند خطرناک باشد. همچنین اگر باتومی به شما اصابت کرد خود را نگه دارید، بر روی زمین نیفتید و به فرارتان ادامه دهید. گارد مانند گروه گرگهایی که به گله حمله می کنند به دنبال ضعیفترها می باشد و کسی که روی زمین بیفتد مورد حمله بیشتری قرار خواهد گرفت و بازداشت خواهد شد.

۹- به همراه داشتن دستمال کاغذی تمییز و چسب زخم می تواند مفید باشد تا اگر جراحت کمی برای شما یا اطرافیان رخ داد به کار بیاید. داشتن وسایل بیشتر مانند باند توصیه نمی شود چون اگر دستگیر شدید نمی توانید توجیهی برای به همراه آوردن آنها داشته باشید.

۱۰- سعی کنید اگر به تظاهرات می روید تنها بروید. با نزدیکان رفتن این خطر را به همراه دارد که اگر یکی گیر افتاد بقیه هم لو بروند. یادتان باشد چنانچه با دوستی یا خویشاوندی که نام خانوادگی یکسانی با شما ندارد به تظاهرات رفتید و هر دو دستگیر شدید رابطه دوستی و فامیلی خود را انکار کنید زیرا هنگامی که دو نفر آشنا با هم گیر می افتند در طول بازجویی حقایق بسیار کمتری را می توانند کتمان کنند. البته اگر با فردی مانند پدر، برادر و یا همسر به تظاهرات رفتید و هر دو با هم گیر بیفتید دیگر نمی توانید منکر روابط خویشاوندی شوید.

۱۱- توصیه به لیدرها: هنگامی که تجمعی را سازماندهی می کنید حتماً افرادی را جلوتر بفرستید تا برای شما خبر بیاورند زیرا گاه پلیس جلوی تجمع کمین می کند تا افراد بیشتری را دستگیر کند. بنابراین می بایست مواظب بود تا در دامهایی اینچنین گرفتار نشد. این افراد می بایست کاملاً عادی رفتار کنند و ظاهری معمولی داشته باشند (مانند کسی که بی خبر از سرکار به منزل بر می گردد ) تا گیر نیفتند. در ضمن از هر فرد حتی الامکان تنها یکبار استفاده شود تا تابلو نگردد. در ضمن خبر می بایست مستقیماً آورده شود و نه توسط SMS دادن.

۱۲- توصیه به لیدرها: شب قبل از تظاهرات حتماً مکان تجمع را از روی نقشه ارزیابی کنید. همچنین روز تظاهرات ساعاتی قبل از شروع شدن تجمع خیابانهای محل برگزاری را مورد بررسی قرار دهید. گاه آنچه که در خیابانهای اصلی مشاهده می شود مقدار کمی از کل نیرویی است که آورده شده و نیروهای پشتیبانی پلیس گاه در کوچه پس کوچه های اطراف محل برگزاری تجمع مستقر می شوند.

۱۳- چناچه مورد تعقیب قرار گرفتید هر گونه وسیله ای که امکان دارد برای شما در هنگام دستگیری دردسر ساز باشد مانند پارجه سبز، اعلامیه، چوب، سنگ و … را نابود کنید یا حداقل دور بیندازید.

۱۴- در فصول سرد سال استفاده از کاپشنهای دورو می تواند در هنگام فرار به شما کمک کند.

۱۵- در صورت برداشتن جراحت حتی الامکان به بیمارستان یا درمانگاه مراجعه نکنید. بهترین راه مراجعه به پزشکی آشنا است که هم اکنون در اکثر خانواده ها حداقل یک مورد وجود دارد. چنانچه جراحت بسیار وخیم بود مانند خونریزیهای بسیار شدید و مجبور شدید به بیمارستان مراجعه کنید: الف) از آمبولانس استفاده نکنید ب) به بیمارستانی غیر نظامی مراجعه کنید. بالاخص به بیمارستانهای سپاه برای درمان اصلاً نروید.

۱۶- همیشه عده ای نفوذی در داخل تجمع وجود دارند که افراد را شناسایی می کنند. بنابراین به افراد ناشناس اصلاً اعتماد نکنید.

۱۷- هم اکنون در روزهای خاص فضای نزدیک به محل برگزاری تجمع امنیتی می شود یعنی پلیس نمی گذارد هسته اولیه تجمع تشکیل شود. در این حالت می بایست بسیار مواظب بود چون کوچکترین اشتباهی منجر به دستگیری خواهد شد. یک راه ساده برای تشخیص امنیتی بودن فضا زیر نظر گرفتن پلهای هوایی است. در هنگام تجمع به صورت نرمال پلهای هوایی از جمعیت پر می شود چون افراد می خواهند ببینند که پایین چه خبر است و دید بهتری داشته باشند. در صورت امنیتی شدن فضا، پل هوایی بسیار خلوت خواهد بود چون پلیس اجازه نخواهد داد که کسی بر روی آن توقف کند. البته این مسأله تا حدود ۸۰% صدق می کند و گاه استثناء نیز وجود خواهد داشت.

۱۸- پس از برگزاری تجمع برای افرادی که اعتماد کامل به آنها ندارید تعریف نکنید که چه کارها کرده اید. بودن شما در تجمع امکان دارد دهن به دهن بگردد و در نهایت سبب دستگیری شما شود. مواردی از این دست را خود شاهد بوده ام.

۱۹- از به همراه آوردن کودک و طفل شیرخواره به تجمعات جداً خودداری کنید زیرا: الف) بسیار آسیب پذیر هستند و یادتان باشد که طرف مقابل رحم ندارد و از آسیب رسانیدن به آنها هیچ گونه ابایی ندارد. هر گونه غفلت می تواند سبب شود تا کودک شما عمری رنج بکشد. در ضمن به حکومتی ها نگاه نکنید که کودکان خود را موقع تظاهرات می آورند. تظاهرات آنها کاملاً بی خطر است و شعورشان هم بسیار کم. ب) سبب کندی حرکت شما می شوند و در صورت فرار با مشکل مواجه خواهید شد.

۲۰- سعی کنید برای تجمع کفش راحت غیر کتانی بپوشید. معمولاً خود را حداقل برای ۳ ساعت راهپیمایی آماده کنید. باید توجه داشت که پوشیدن کفش کتانی به خصوص برای خانمها تابلو می باشد و در هنگام دستگیری سبب گیر دادن بازجو به شما خواهد شد.

۲۱- سعی کنید کاری را انجام دهید که جمعیت انجام می دهند. اگر فرار کردند شما هم فرار کنید و اگر آرام رفتند شما نیز سرعت حرکت خود را آرام کنید. دویدن در فضایی که کسی فرار نمی کند این احساس را حتی به رهگذران القاء می کند که فرد تحت تعقیب است. در ضمن هنگامی که همه فرار می کنند بدان معنی است که گارد حمله کرده و مشغول پاکسازی است. ایستادن سبب خواهد شد تا شما نیز پاکسازی شوید.

۲۲- توصیه اخلاقی: سربازان وظیفه نیروی انتظامی (چه سرباز صفر و چه درجه دار) از سر ناچاری در محل حضور دارند و حتی می توانید نگاه شرم آلود آنها را نیز تشخیص دهید …

۲۳- توصیه به عکاسها: استفاده از دوربینهای حرفه ای در تظاهرات کار را گاه با مشکل مواجه می سازد. متأسفانه برخی از اوقات حتی اگر مجوز هم داشته باشید امکان بازداشت یا ضبط دوربین و memory card وجود خواهد داشت. داشتن یک دوربین غیر حرفه ای کوچک که براحتی در جیب جای بگیرد می تواند بسیار مطمئن تر باشد. قبل از رفتن به تجمع memory card دوربین را format کنید و ترجیحاً چند عکس از گل و گیاه بیندازید تا نشان بدهید که به قصد آمدن به تجمع حافظه دوربین را پاک نکرده اید. سیستم effect صدای click در هنگام گرفتن عکس را فراموش نکنید که غیر فعال کنید. همچنین سیستم فلاش و تعیین فاصله لیزری دوربین را. برا ی اینکار می توانید فوکوس را در بینهایت تنظیم کنید. از resolution بالا به هنگام عکاسی از تجمعات پرهیز کنید. سعی کنید resolution، ۳ مگاپیکسل یا کمتر باشد تا براحتی نتوان از روی تصویر گرفته شده کسی را شناسایی نمود. بهتر است از پشت جمعیت عکس بگیرید تا صورت کسی در تصویر نیفتد. چنانچه عکس از روبرو جمعیت گرفته شد و خواستید عکس را برای جایی ارسال کنید چشم افراد را با مستطیلی سفید توسط برنامه های کامپیوتری ویرایش عکس (مانند Photoshop) پر کنید تا چشمها مشخص نباشند. بهترین کار این است که حداقل دو memory card داشته باشید و در هنگام خطر memory card را تعویض کنید. هنگامی که از تجمع جدا می شوید بلافاصله عکسهای درون دوربین را چک نکنید (مثلاً در مسیر رفتن به خانه درون تاکسی، اتوبوس یا مترو) تا خانه صبر کنید و بعد عکسها را مشاهده نمایید. قبل از تجمع چندین بار تمرین کنید که بدون نگاه کردن به داخل چشمی دوربین یا صفحه LCD بتوانید از زوایای گوناگون عکس بگیرید. اطلاعاتیها نسبت به فیگور عکس گرفتن حساس هستند و گاه دست شما را نگاه نمی کنند. البته در جاهایی که خیلی حساس باشند معمولاً افراد را از نوک پا تا فرق سر براندازی می کنند. در این گونه موارد اصلاً به خیال عکس گرفتن نباشید. از دوستانتان در تظاهرات با فیگورهای خاص اصلاً عکس نگیرید. همچنین از کسانی که خودنمایی می کنند. همواره این فرض را داشته باشید که در هنگام دستگیری دوربین شما به دست نهادهای اطلاعاتی خواهد افتاد. در صورتی که تحت تعقیب قرار گرفتید یا memory card را نابود کنید و یا format نمایید.

۲۴- فرستادن عکس و گزارش: چنانچه از کافی نت برای فرستادن عکس یا گزارش استفاده می کنید حتماً web cam کامپیوتر مورد استفاده را بچرخانید تا روی صورت شما نباشد. من خیلی درباره فیلتر شکنها اطلاعاتی ندارم فقط این را میدانم که متأسفانه برخی از آنها توسط سپاه تولید می گردند بنابراین موقع استفاده از آنها کاملاً مواظب باشید. برای مصاحبه هیچ گاه از تلفن منزل استفاده نکنید. تلفن سکه ای برای تماس با دوستان بهترین راه است اما برای تماس با خارج از کشور می بایست از تلفن کارتی استفاده کنید. برای این کار یک کارت نو بخرید، خبر را بدهید یا مصاحبه را انجام دهید و بعد کارت را دور بیندازید. هر کارت تلفن یک کد یکتا دارد که هنگامی که با شماره ای که تحت نظر است تماس برقرار شود عملیات آن کارت به صورت خودکار کنترل خواهد شد. بنابراین از این کارت به هیچ وجه با دوست یا آشنایی تماس نگیرید زیرا سبب خواهد شد تا شماره تلفن آن فرد تحت نظر قرار گیرد. از تلفن عمومیهای خیابان انقلاب حتی الامکان استفاده نکنید زیرا گاه تحت نظر هستند.

۲۵- هنگامی که تجمع در جایی مانند خیابان انقلاب است و پلیس اجازه هسته زنی تجمع را نمی دهد، وانمود کنید برای کار دیگری مثلاً خرید کتاب آمده اید. با حوصله ویترین فروشگاهها را نگاه کنید و گاه به داخل سرک بکشید و کتابی نایاب را از فروشنده سراغ بگیرید. اگر اوضاع حاد بود حتی کتابی بخرید. البته به تازگی در هنگام تجمعات پلیس مغازه ها را وادار می کند تا تعطیل کنند. در این جور مواقع طوری وانمود کنید که مثلاً از سر کار بر می گردید و حالا که اوضاع خراب است می خواهید از محل بی دردسر فاصله بگیرید. بنابراین هیچ گاه یک مسیر را چند بار نروید که تابلو شود برای چه کاری آمده اید. می توانید برای رفتن از یک طرف خیابان استفاده کنید، برای برگشتن از طرف دیگر، برای بار سوم از کوچه های فرعی یک سمت استفاده کنید و …

۲۶- اگر خیلی راه رفته اید و ظاهری عرق کرده و خسته دارید جلوی مأموران آفتابی نشوید. در این حالت پر واضح است که برای چه کاری به خیابان آمده اید.

۲۷- از به همراه بردن موتور سیکلت جداً خودداری کنید. پلیس به شدت بر روی این وسیله نقلیه حساس است و داشتن آن می تواند براحتی سبب دستگیری فرد گردد.

۲۸- اگر سابقه دستگیری اخیراً دارید، یا از شما عکسی در روی سایتها و وبلاگها است و یا قبلاً سابقه زندانی شدن داشته اید … به هیچ وجه در این تجمع شرکت نکنید زیرا در صورت دستگیری هزینه سنگینی را پرداخت خواهید نمود.


 
 

Things you can do from here:

 
 

نامه‌ی وارده – توصیه‌های برای زمان دستگیری

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 

via کمانگیر by کمانگیر on 6/11/11

این دو نامه‌ی وارده در ادامه‌ی «نامه‌ی وارده – توصیه‌هایی برای روزهای تظاهرات» و توسط همان نویسنده نوشته شده‌اند. مضمون این دو مطلب توصیه‌هایی برای زمان دستگیری است. بخش اول این توصیه‌ها برای فردی‌ست که دستگیر شده‌است و بخش دوم برای خانواده‌ی یک دستگیرشده نوشته‌شده‌اند. من به چند اصلاح ِ کوچک در متن نامه‌ها دست نبرده‌ام. اگر شما هم مطلبی نوشته‌اید، اما وبلاگ ندارید، یا به هر دلیل مطلب را نمی‌خواهید در وبلاگتان بگذارید، یا می‌خواهید لذت مهمان‌داری را به کمانگیر بدهید، نوشته/عکس/ویدئو، یا هر چیز دیگری را، بفرستید به arash@kamangir.net. واضح است که استانداردهای وبلاگ نویسی را در این کار لحاظ خواهیم کرد.

اول – وقتی دستگیر می‌شوید

می بایست قبل از هر چیزی متذکر شوم که متأسفانه به جز شما، نهادهای اطلاعاتی نیز متن‌هایی شبیه به این را می خوانند. بنابراین طوری رفتار نکنید که واضح باشد که می خواهید سر بازجوی محترم وزارت اطلاعات را شیره بمالید بلکه از این متن ایده بگیرید و روش خود را به کار ببندید. اگر همه طی یک رویه به بازجو جواب بدهند آن الگوریتم قابل شناسایی است و بازجو خواهد فهمید که شما دارید دروغ می گویید و عمل بازجویی راپیچیده تر خواهد کرد.

۱- در هنگام دستگیری اگر همراه با کسی به تجمع آمده اید وانمود کنید که او را نمی شناسید تا او را به همراه شما دستگیر نکنند.

۲- اگر موبایلی به همراه دارید و ارگان دستگیر کننده هنوز از و جود آن اطلاع ندارد طوری که کسی نفهمد سریع به خانواده خود خبر دهید که دستگیر شده اید و فعلاً دست کدام نهاد می باشید.

۳- قبل از رفتن به داخل پاسگاه اگر امکان فرار بود حتماً این کار را انجام دهید. فرار کردن مقاومت محسوب می شود و حداکثر ۶ ماه به حبس اضافه خواهد شد. البته اگر موفق نشوید دوستان حسابی از شما پذیرایی خواهند کرد (لازم به ذکر است که این کار در محیط شهری توصیه می شود و در خارج از شهر می تواند خطر جانی داشته باشد). همچنین اگر کارت شناسایی از شما گرفته اند فرار بی فایده خواهد بود.

۴- بسته به ارگان دستگیر کننده شما وضعیت متفاوتی خواهید داشت (اطلاعات داده شده درباره بندها مربوط به زندان اوین می باشد و در مورد کسانی که در تهران دستگیر می شوند صدق خواهد کرد. طبعاً زندان شهرستانها متفاوت خواهد بود):

الف) اگر نیروی انتظامی شما را دستگیر کند یا فرد دستگیر کننده شما را تحویل نیروی انتظامی بدهد، خوشحال باشید زیرا معمولاً چندان اذیت نخواهید شد. نیروی انتظامی در اکثر مواقع شما را به پاسگاه فاتب یا شاپور و یا پاسگاهی نزدیک انتقال خواهد داد وبعد از آن در بدترین حالت شما را به اوین می فرستد.

ب) وزارت اطلاعات اگر شما را رأساً دستگیر کند به طور معمول مستقیماً به اوین بند ۲۰۹ انتقال می دهد. مشکل این بند آن است که مشخصات شما در جایی ثبت نخواهد شد و بنابراین کسی نمی داند که شما کجا هستید. بازجوییها در آنجا پیچیده تر است و کتک زدن در آنجا می تواند امری عادی محسوب شود.

ج) حفاظت اطلاعات سپاه بدترین ارگان ممکن است که شما را دستگیر می کند. معمولاً مدتی شما را به داخل مسجدی یا خانه ای امن انتقا ل خواهند داد و در آنجا حسابی از خجالت شما در خواهند آمد. بعد شما را به بند ۲-الف اوین انتقال می دهند. در هر دو حالت اسم شما جایی ثبت نخواهد شد و هر بلایی می توانند سر شما بیاورند.

۵- در هنگام نقل و انتقالات به شما دستبند پلاستیکی می زنند. ایراد این دستبند آن است که هر چه دست بیشتر حرکت کند دستبند تنگ تر خواهد شد و آرام آرام دست را سر خواهد کرد. بنابراین در چنین مواقعی سعی کنید که نیرویی به دستبند حتی الامکان وارد نشود.
۶- سعی کنید در حین دستگیری کتک نخورید و یا حتی الامکان مجروح نشوید. داشتن جراحت نظر بازجو را نسبت به شما بدتر خواهد کرد. متأسفانه گروه دستگیر کننده اگر ببینند که شما مقاومت می کنید اول انگشت اشاره شما را می شکنند تا درد آن حرکت دست شما را با مشکل مواجه کند.

۷- از شما در پاسگاه درباره علت دستگیری، محل دستگیری و مشخصات عمومی (نام، نام خانوادگی و…) می پرسند. در مورد دستگیری می توانید تا حدی دروغ بگویید اما در مورد مشخصات نه. مشخصات شما با پایگاه داده ای که اطلاعات کارت ملی در آن ثبت شده است مطابقت داده خواهد شد و بدترین نوع دروغ در این جور مواقع کتمان مشخصات فردی است زیرا اکثراً افراد سابقه‌دارتر این کار را انجام می دهند.

۸- به شما فرمی داده خواهد شد که مشخصات خود را وارد کنید: نام، نام خانوادگی، شماره شناسنامه، شماره کارت ملی، شغل تحصیلات، نام پدر و مادر، آدرس منزل، آدرس محل کار، کشورهای خارجی که به آنها سفر کرده اید و …. تقریباً مجبورید این فرم را کاملاً صادقانه پر کنید مگر اینکه بسیار حرفه ای عمل کنید. در مورد شغل و تحصیلات حتماً استعلام می کنند. همچنین به شماره تلفنی که می دهید زنگ می زنند برای کفالت و یا وثیقه. اما این فرم قسمتی هم دارد که مربوط به محل دستگیری و علت دستگیری است و همچنین اینکه چطور مطلع شدید در آنجا تجمعی برگزار می شود. در این قسمت چیزی ننویسید که به ضررتان باشد و حضور در تجمع را کلاً انکار کنید. یادتان باشد شرکت در تجمع می تواند از ۶ ماه تا ۶ سال (بسته به نوع اتهام) حبس داشته باشد و حمله به مأموران می تواند مشمول محاربه شود.

۹- برخی از افرادی که تحویل نیروی انتظامی هستند در پاسگاه آزاد می شوند. امیدوارم که شما جزء این گونه افراد باشید بقیه در نهایت به زندان انتقال داده خواهند شد و زندانی وزارت اطلاعات به حساب می آیند. از اینجا به بعد بیشتر در مورد این گونه افراد است. من در مورد نحوه بازجویی سپاه چیز زیادی نمی دانم ولی طبعاً در برخی از اصول با وزارت اطلاعات مشترکاتی دارند. پس از انتقال به زندان وزارت اطلاعات به شما فرمی خواهد داد که در آن مشخصات فردی، شماره تلفن و موبایل، پین کد موبایل، مدل گوشی، آدرس ایمیل با پسورد، اسم کاربری facebook با پسورد، آدرس وبلاگ شخصی، آدرس twiter با پسورد و … را از شما می پرسند. فرم را زمانی به شما خواهند داد که اندکی گیج هستید. مثلاً نصف شب شما را از خواب ناز بیدار می کنند و این فرم را به شما می دهند. باید حواستان جمع باشد و ما بین اطلاعات داده شده در فرم اولیه و فرم جدید تناقضی وجود نداشته باشد. در بازجویی این تناقضات می تواند سبب پیچیده شدن کار شود.

۱۰- شما شماره تلفن و موبیل خود را نمی توانید کتمان کنید. اطلاعات در یک پایگاه داده ثبت شده است و با داشتن مشخصات شما، کد ملی شما مشخص می شود و با داشتن کد ملی شماره موبایل. حتی نقل و انتقالات موبایل نیز در این پایگاه داده لحاظ شده است. همچنین هر فردی می بایست یک ایمیل داشته باشد. افراد مسن می توانند داشتن آنرا انکار کنند که مثلاً بلد نیستند با کامپیوتر کار کنند اما برای فردی دانشجو چندان معقول نیست که ایمیل نداشته باشد. شما لزومی ندارد آدرس ایمیلی را بدهید که با آن کار سیاسی انجام می دهید. بهترین کار این است که ایمیلی مثلاً در Yahoo برای روز مبادایی درست کنید که البته در آدرس آن اثری از نام یا نام خانوادگی شما وجود داشته باشد (آدرسهایی مانند pishikocholoo@yahoo.com معلوم است که مستعار است و حتماً می بایست یک ایمیل حقیقی دیگر نیز وجود داشته باشد). در address book آن اسم چند نفر غیر سیاسی را وارد کنید و چند ایمیل الکی در mail box داشته باشید. اگر دستگیر شدید این آدرس را به وزارت اطلاعات ارائه دهید اما مواظب باشید که در این ایمیل ردی از سایر ایمیلهای شما وجود نداشته باشد. راه حل دیگر آن است که پسورد ایمیل را به یک نفر مورد اعتماد خود (پدر، مادر، خواهر، برادر و یا همسر) بدهید که در صورت دستگیری کلیه اطلاعات شما را از ایمیلتان پاک کنند. یادتان باشد که ایمیل دریافی خیلی مهم نیست مگر آنکه در address book نام دریافت کننده وجود داشته باشد. بیشتر ایمیل ارسالی مهم است. در واقع بهترین حالت این است که شما ۳ آدرس ایمیل داشته باشید. یکی برای کارهای عادی، یکی برای روز مبادا که اگر دستگیر شدید به وزارت آنرا ارائه دهید و یکی برای کارهای سیاسی با نامی مستعار. در ضمن ایمیلی که به وزارت می دهید ترجیحاً Gmail نباشد. وزرات بر روی آدرس Gmail بسیار حساس است.

۱۱- هیچ لزومی ندارد بگویید در facebook عضو هستید و یا مثلاً account، Skype دارید. چنانچه ردی از این فعالیتها در ایمیل خود ندارید آنها را منکر شوید.

۱۲- وزارت اطلاعات پس از داشتن شماره موبایل شما به فعالیت SMS شما و مکانهایی که به همراه موبایلتان در آنجا حظور داشته اید دسترسی خواهد داشت. خود را برای جواب دادن به سؤالهای احتمالی در مورد آنها آماده کنید. در مورد شماره هایی که زیاد به آنها SMS یا زیاد زنگ زده اید تحقیق خواهد کرد و از شما سؤال خواهد پرسید. همچنین متن SMS را اررزیابی خواهد کرد. SMS ارسالی علیه نظام (مثلاً جوکی در مورد نظام) تبلیغ علیه نظام محسوب می شود و بین ۳ ماه تا یکسال حبس خواهد داشت. اگر درباره رئیس جمهور باشد در آن زمان که احمدی نژاد محبوب بود حداکثر تا ۶ ماه حبس داشت –حالا را نمی دانم- اگر جوکی درباره رهبر باشد تا ۲ سال می تواند حبس داشته باشد. همچنین ارسال SMSهای فراخوان، اجتماع و تبانی محسوب می شود و بین ۲ تا ۵ سال حبس به همراه خواهد داشت. SMSهای دریافتی برای شما بار کیفری ندارد ولی در مورد ارسال کننده از شما خواهند پرسید.

۱۳- درباره شرکت در تجمعات قبلی از شما در فرم پرسیده خواهد شد. اگر مدرکی درباره آنها وجود ندارد آنها را تماماً انکار کنید. درباره سفرهای خارجی از شما می پرسند که به کجاها رفته اید. مجبورید صادقانه جواب بدهید زیرا استعلام خواهد شد. با این حال طوری جواب ندهید که بازجو به هوس بیفتد سناریوی جاسوسی را برای شما به اجرا درآورد.

۱۴- پس از این مراحل شما توسط وزارت اطلاعات بازجویی خواهید شد. شما معمولاً یا رو به دیوار خواهید نشست و یا به شما چشمبند زده خواهد شد تا صورت بازجو را نبینید. این یک روال عادی است، از این امر نترسید.

۱۵- سؤالات کلیشه ای بازجویی:

الف)دوستان خود را از زمان دبستان تا الان نام ببرید با آدرس و شماره تلفن (دوستانی را یاد کنید که اصلاً درگیر مسائل سیاسی نباشند یا سمت حکومت باشند. کی می تواند بفهمد که شما دقیقاً با چه کسانی دوست بوده اید. البته SMSبازی و ایمیل بازی گاه اینجا کار دست شما خواهد داد).

ب)آدرس مکانهایی که در آنجا زندگی کرده اید، آدرس جاهایی که کار کرده اید و نام همکاران خود را بنویسید (این سؤال چندان مهم نمی باشد مگر اینکه سابقه روزنامه نگاری داشته باشید. اسامی همکاران را نیز ترجیحاً به صورت کامل به آنها بدهید. اگر کسی را از قلم بیندازید و آنها بعداً بفهمند که عمداً این کار صورت گرفته است روی آن فرد حساس خواهند شد. اما یا فعالیت سیاسی آنها را منکر شوید و یا اظهار بی اطلاعی نمایید).

ج)تک نویسی: برگه سفیدی جلوی شما می گذارند و می گویند هر چه میدانید بنویسید. این سؤال جنبه روانشناسی دارد و اگر اطلاعات اضافه ای بدهید می تواند برای شما دردسرساز باشد. بازجو چنین وانمود می کند که همه چیز را در مورد شما می داند در صورتی که شاید ۱% بیشتر در مورد شما اطلاعات نداشته باشد و آن ۱% را به رخ شما می کشد تا شما اگر نه همه ۹۹% دیگر بلکه ۱۰% اطلاعات اضافه به او بدهید. در موارد تک نویسی شما می توانید مطالبی بنویسید که چندان مهم نمی باشد مثلاً مشاهدات عادی روز دستگیری (به شرط آ
ظنکه دردسر ساز برای شما و یا دیگری نباشد) و یا مشکلات خانوادگی و…

۱۶- یادتان باشد که هر چه می نویسید در حکم اعترافی محسوب می شود و می تواند سبب دادن حکم سنگینی به شما گردد پس دقت به خرج دهید.

۱۷- بازجو گاه به شما وعده می دهد که اگر به این کار اعتراف کنی یا اگر فلان اطلاعات را به ما بدهی ظرف یکی، دو روز ترا آزادت می کنیم یا حتی برگه آزادی را به شما نشان می دهد و می گوید اگر کاری را که می خواهد انجام دهی آنرا امضاء خواهد کرد. بدانید با قبول هر اعترافی پای شما بیشتر گیر خواهد بود و چنین وعده هایی اکثراً دروغ می باشد.

۱۸- بازجو درباره دوست دختر (اگر پسر هستید) یا دوست پسر (اگر دختر هستید) و یا نامزد شما از شما خواهد پرسید. همه را انکار کنید. اگر از داخل SMSهای شما چیزی در آورد که مثلاً زیاد به هم SMS می داده اید یا زیاد به هم زنگ می زدید بهانه ای بیاورید و مثلاً بگویید همکار بوده اید و روی پروژه مشترکی کار می کرده اید. گاه بازجو با شما رفیق می شود و می گوید "آخر چرا با هیج کس رابطه ای نداری؟" یادتان باشد که اینجا ایران است و نه آمریکا. داشتن رابطه جنسی و یا حتی احساسی می تواند اتهامات بیشتری را متوجه شما بکند. از طرفی گاه دوست دختر یا دوست پسر شما را بازداشت می کنند تا از او وسیله ای برای زیر فشار قرار دادن شما استفاده کنند. به جز ازدواج هر گونه رابطه ای را حتی اگر دارید (که بسیاری خواهند داشت) انکار کنید. در ضمن تأکید کنید که همسر شما به هیچ وجه سیاسی نیست زیرا در غیر این صورت برای او دردسر درست خواهید کرد.

۱۹- در مورد بستگانتان از شما می پرسند که آیا از آنها کسی اعدام شده، به زندان افتاده و یا به خارج گریخته است و … در صورتی که چنین موردی هم در خانواده بوده است آنرا ترجیحاً انکار کنید. داشتن چنین مواردی می تواند بازجویی را پیچیده تر کند.

۲۰- می پرسند که آیا به گروه خاصی گرایش دارید؟ اگر هم دارید حتماً انکار کنید. گاه بازجو خود وانمود می کند که از گروه خاصی حمایت می کند و یا شما را وارد بحثی می کند. با بازجو بحث نکنید و به او اصلاً اعتماد نکنید. او به راه شما نخواهد آمد و اگر مجاب شود از روش دیگری وارد خواهد شد. هر گونه بحث میزان سیاسی بودن شما را مشخص خواهد نمود.

۲۱- شاید از شما بپرسند که به چه کسی رأی داده اید؟ این یک سؤال دروغ سنجی است برای ارزیابی اطلاعاتی که تا کنون به بازجو داده اید. اگر بگویید به رضایی رأی داده اید یعنی صد در صد دروغ می گویید. رأی شما اگر به احمدی نژاد باشد و تحصیل کرده هم باشید باز نمود دروغگو بودن شما است (مگر اینکه در کلیه فرایند بازجویی بتوانید خود را فردی ساده نشان بدهید). راست بگویید به موسوی رأ ی داده اید و بعد پشیمان شده اید. گفتن اینکه رأی به کروبی داده اید می تواند خطرناک باشد.

۲۲- اگر سابقه سیاسی از شما نزد نهادی که دستگیر کننده است وجود ندارد، بنابراین بازجو به منابع اطلاعاتی بسیار کمی دسترسی خواهد داشت که در ادامه به بررسی برخی از آنها می پردازیم:

الف) بازجو به ایمیلهای شما دسترسی دارد و ازطریق address book در مورد دوستانتان از شما خواهد پرسید.

ب) بازجو به شماره تلفنهایی که با آنها تماس داشته اید (چه از طریق موبایل یا تلفن ثابت موجود در خانه) دسترسی خواهد داشت و در مورد تلفنهایی که زیاد با آنها تماس گرفته اید مخصوصاً اگر تماس خارج از کشور بوده گیر خواهد داد. همچنین گاه به history سایتهایی که رفته اید (بدون فیلتر شکن) از طریق شماره تلفن دسترسی خواهد داشت.

ج) بازجو به SMSهایی که فرستاده اید و آنچه که دریافت کرده اید دسترسی خواهد داشت (چه در هنگام دستگیری موبایل به همراه داشته باشید و چه در آن زمان موبایل همراه شما نباشد) دریافتیها را اگر گوشی در دسترس بازجو نیست در موارد بسیار نادر می توانید بگویید که فرستنده را نمی شناسید (چون اکثراً تماس تلفنی را با نویسنده پیام داشته اید) اما آنهایی که ارسال کرده اید پای شما گیر خواهد بود. بازجو از روی SMSهای دریافتی شماره تلفن کسانی که به شما SMSهای فراخوان، توهین به نظام و مقامات و… می فرستند را ارزیابی خواهد کرد واگر آنها تعداد SMSهای این چنینی زیاد داشته باشند دستگیر خواهند شد و شاید شما را با یکدیگر روبرو کنند. بنابراین خود را برای چنین مواقعی آماده کنید.

د)مکانهایی که موبایل به همراه داشته اید بازجو به مسیر حرکت شما دسترسی خواهد داشت (تازه می توانید بفهمید که چرا با داشتن موبایل "هیچ کس تنها نیست").

ه)بازجو درباره ساعت خروج شما از منزل و برخی از اطلاعات دیگر از شما خواهد پرسید. گاه این اطلاعات را از خانواده شما نیز می پرسد تا ببیند که درست می گویید یا نه. همچنین اگر این بهانه را بیاورید که روز تظاهرات به دیدار دوست یا فامیلی می رفته اید از آنها نیز تحقیق به عمل خواهد آمد.

و)بازجو یک سؤال را چندین بار از شما خواهد پرسید و گاه به طرق مختلف. می گویند دروغگو کم حافظه است پس شما کم به بازجو دروغ بگویید اما دروغهای خود را به ذهن بسپارید. اگر یک سؤال را چند بار از شما پرسید آنرا با لغات و ادبیات مختلف جواب بدهید و یک جمله حفظ شده را به بازجو تحویل ندهید در آن صورت بازجو می فهمد که دارید دروغ می گویید. بازجو گاه اطلاعاتی را که به او داده اید به صورت غلط جمع بندی می کند و به شما ارائه می دهد مثلاً اگر شما گفته اید ساعت ۶ از خانه خارج شده اید می گوید "خب گفتی ساعت ۴ از خانه خارج شدی و رفتی به…" در این حالت شما می بایسیت تأکید کنید که ساعت ۶ از خانه خارج شده اید. سعی کنید دروغی را که می گویید خود باور کنید.

ز) بازجو گاه به شما یک دستی خواهد زد و برای مثال عکسی از شما یا فردی شبیه به شما به شما نشان می دهد که کنار موتوری سوخته است. درآن صورت حتی اگر عکس متعلق به شما باشد آنرا انکار کنید. یا می گوید می دانیم که خانواده ای سیاسی داری. یا می گوید حسن را می شناسی؟ (اما فامیلی حسن رانمی گوید) و بدین ترتیب می خواهد از شما اطلاعات بگیرد. در این گونه مواقع حواستان می بایست بسیار جمع باشد. همچنین امکان دارد بگوید که"مثل روز روشن است که داری دروغ می گویی" داشتن اعتماد به نفس در این گونه موارد ضروری است.

ح)در مورد سوابق کاری و تحصیلی شما استعلام می کند. در مورد همکلاسیهایتان از شما خواهد پرسید. یادتان باشد شما تمامی همکلاسیهایتان را لزومی ندارد بشناسید و اگر با شما ارتباط زیادی ندارند اسامی افرا د سیاسی را به آنها ندهید. همچنین هیچ لزومی ندارد درباره فعالیت سیاسی همکاران و یا همکلاسیهای خود چیزی به بازجو بگویید. حتی اگر لو رفت که دوستان یا همکارانتان فعالیت سیاسی داشته اند می تونید بگویید که شما در جریان کار آنها نبوده اید.

ح)بازجو گزارش دستگیری شما را که توسط فرد دستگیر کننده پر شده است خواهد خواند و از آن از شما خواهد پرسید. خود را برای آن آماده کنید.

۲۳- هیچ گاه درباره سؤالی که از شما پرسیده می شود سکوت نکنید و یا نگویید که جزء حقوقتان است که این اطلاعات را به بازجو ندهید. یادتان باشد اینجا جمهوری اسلامی است و شما هیچ حقی ندارید. در واقع می توان شما را تا حدود ۱ سال یا بیشتر در حالت بازجویی نگاه داشت (عملا هیچ کسی نمی توانند این امر تحمل کنند). پس مقاومت بی فایده است شما یا بگویید نمی دانید و یا اطلاعات دروغ به بازجو در شرایط حساس بدهید. قد بازی در نیاورید بازجو می تواند شما را خیلی اذیت کند.

۲۴- زیر بار اعترافی نروید. شرکت در تجمع، سنگ زدن، فعالیت سیاسی و … را تا می توانید انکار کنید. بازجو در ابتدا به شما وعده می دهد که "کاری که نکرده ای. اگر بگویی فلان کار را کرده ای زود آزاد می شوی." و یا می گوید "که ضامن می شوم که عفوت کنند." اگر این روشها جواب نداد شما را تهدید می کند به شلاق، انفرادی و …. متأسفانه تمامی تهدیدها را براحتی می تواند اعمال کند. در مورد تجاوز به خصوص اگر سنتان کم است فعلاً با اوضاع و احوال کنونی حالت تهدید دارد ولی حکومت سابقه این کار را زیاد داشته است. آوردن همسر برای گرفتن اعتراف نیز می تواند جزء روشهای نهایی باشد. بازجو در حین بازجویی گاه توی سرتان و گاه پس گردنتان شاید بزند و چون چشم بند دارید اثر روانی این گونه زدنها زیاد است. امکان شما را بشین و پاشو ببرد و یا حتی شما را شلاق بزند (به خصوص اگر دست سپاه باشید). یادتان باشد که شما دو راه دارید یا بازچویی ساده و حکمی سنگین و یا بازجویی سخت و حکمی سبک. خودتان خودتان را ارزیابی کنید ببینید کدامیک از اینها برای شما آسانتر است و درباره استراتژیتان تصمیم بگیرد و یک وقت مثل کسی نشوید که هم پیاز خورد، هم شلاق خورد و هم جریمه را داد.

۲۵- یکی از شگردهای بازجویی (همانطوریکه در فیلمهای پلیسی هم شاید دیده باشد) استفاده از بازجوی خوب و بازجوی بد است. یکی از بازجوها با شما بسیار بد رفتاری می کند و هنگامی که خسته شدید دیگری با ملایمت می گوید که روش همکارش را قبول ندارد و از شما می خواهد حداقل قسمتی از اعترافی که همکارش می خواهد را بنویسید. شما وانمود کنید که این کلک بر شما مؤثر بوده ولی زیر بار اعتراف نروید. بازجوی خوب بعید می دانم که وجود خارجی داشته باشد. یادتان باشد که هر اعترافی در دادگاه علیه شما استفاده خواهد شد.

۲۶- در حین بازجویی شما می توانید آب، غذا و گاه سیگار طلب کنید و همچنین برای رفتن به دستشویی با اجازه بازجو اقدام کنید. معمولاً موارد فوق در اختیار شما گذاشته می شود. همچنین می توانید تقاضای وضو گرفتن و نماز خواندن کنید اگر جلسه بازجویی شما به درازا کشیده است.

۲۷- آخرین سؤالات در مورد این است که آیا در حین بازجویی شما تحت فشار یا شکنجه بوده اید و یا خیر. بنویسید که نبوده اید چون اگر مقاومت کنید با فشار از شما اعتراف می گیرند که بازجویی شما تحت فشار نبوده است.

۲۸- گاه در حین بازجویی بازجو برگه اعترافاتی را که شما پر کرده اید پاره می کند و می گوید این که به درد نمی خورد چیزهای مهم را بگو! این یک شگرد است خیلی نگران نشوید.

۲۹- همه در هر مقطعی یک یا دو دوست را حداقل دارند. پس اگر بگویید دوستی ندارید دروغ گفته اید. ولی دوستانی را معرفی کنید که هیچ فعالیت سیاسی ندارند.

۳۰- بازجویی می تواند چندین جلسه یا چندین روز طول بکشد. بنابراین خیلی نگران نباشید. گاه فردی چند ماه تحت بازجویی بوده و بعد بی هیچ حکمی آزاد شده است و گاه فردی با یک جلسه بازجویی حکمی سنگین گرفته است.

۳۱- هنگامی که برای بازجویی می روید اگر لباس مناسبی ندارید مثلاً کفش کتانی در هنگام دستگیری داشته اید ویا لباسی سبز رنگ در آن روز پوشیده اید آنرا حتماً با دوستان هم بندی تعویض کنید و پس از بازجویی لباس آنها را به ایشان برگردانید تا در حین بازجویی برای شما مشکلی پیش نیاید. در داخل بند هر از چندی سلمانی می آید. اگر ریش بلند و یا موی بلند دارید حتماً نزد سلمانی بروید. همچنین اگر لباستان خونی است با لباس خونی نزد بازجو نروید و لباستان را در اولین فرصت تمییز کنید.

۳۲- پس از بازجویی نروید و به همبندیانتان بگویید که فلان دروغ را به بازجو گفتم و او نفهمید. در بند همیشه تعدادی خبرچین وجود دارند. سکوت کنید و یا وانمود کنید که مجبور شده اید کلیه حقایق را به بازجو بگویید. درباره سؤالاتی که از شما پرسیده شده اطلاع رسانی کنید ولی در مورد جوابهایی که داده اید خیر. یا آنچه رابه بازجو گفته اید به آنها هم بگویید و نه بیشتر.

۳۳- گاه نهادهای اطلاعاتی به شما پیشنهاد همکاری می دهند که اگر فلان کار را کنی تخفیف می گیری یا آزاد می شوی. این گونه موارد را به هیچ وجه قبول نکنید. اطلاعات به وعده اش به احتمال زیاد عمل نخواهد کرد و تا می تواند از شما در این زمینه کار خواهد کشید و شما را آلوده خواهد ساخت و بسیار وجدانتان ناراحت خواهد شد (چون حتماً وجدان داشته اید که به میدان آمده اید). یادتان باشد که شما به خاطر هدفی مبارزاتی به میدان آمده اید. اگر قرار باشد به نفع دشمن کار کنید بهتر بود اصلاً سیاسی نمی شدید.

۳۴- در هنگام بازجویی خود را خیلی قوی و یا خیلی ضعیف نشان ندهید. آنها افراد خیلی قوی را تا خرد نکنند رها نمی سازند و به افراد ضعیف پیشنهاد همکاری می دهند (که مثلاً درباره هم بندیهایش خبر ببرد). در این گونه موارد کار پیچیده خواهد شد.

۳۵- اگر اعتیاد دارید اعتیادتان را مخفی کنید ولی بگویید که داروهای اعصاب و روان مصرف می کرده اید. با آن داروها خودتان را نگاه دارید تا اعتیادتان ترک شود. بازجو سعی می کند که اگر معتاد هستید برایتان مواد تهیه کند و در قبال آن شما می بایست با او همکاری کنید.

۳۶- انفرادی: بدترین احساس انسان وقتی که در انفرادی (در حین بازجویی ) هست شاید این باشد که به حال خود رها شده و فراموش گردیده است. در ابتدای فرآیند دستگیری گاه به فرد وعده آزادی سریع را می دهند و در حین بازداشت فرد گاه فکر می کند که اسمش از لیست فراموش شده باشد و این امر به بی قراری فرد اضافه می کند. باید آرام باشید. انفرادی بسیار سخت است اما آرامش خود را از دست ندهید. بازجو زودتر از شما منتظر است تا از شما اعتراف بگیرد و کارش با پرونده شما تمام شود.

۳۷- به عنوان جمع بندی متذکر می شوم که مهم نیست که شما چه کار کرده اید. مهم این است که چقدر حاضرید اعتراف کنید. اگر هیچ کاری نکرده اید اما خوب اعتراف می کنید از شما بسیار استفاده خواهند کرد و حکم سنگینی خواهید گرفت. پس مواظب حرفهایی که می زنید باشید.

۳۸- دوران بازجویی یکی از بدترین دوران زندان است و همیشه اضطراب خواهید داشت که اسم شما را بخوانند. بنابراین صبور باشید.

۳۹- پس از اتمام مرحله بازجویی، نوبت به مرحله بازپرسی میرسد. در بازپرسی شما نزد یک مقام قوه قضائیه می روید. در آنجا تفهیم اتهام می شوید و می بایست از خود دفاع کنید. در این مرحله بازپرس می تواند شما را الف)با کفالت یا وثیقه آزاد کند، ب) به دادگاه معرفی کند، ج) تبرئه کند، د)دو باره نزد بازجو بفرستد. بنابراین الف)نگویید که بازجویی شما تحت فشار بوده است چون امکان دارد شما را دوباره نزد همان بازجوها بفرستد. این حرف را تا روز دادگاه پیش خود نگاه دارید و به قاضی بگویید. ب)۹۹% افراد تبرئه نمی شوند حتی اگر گناهی نکرده باشند چون می توانند فردا روزی از نهادهای امنیتی شکایت کنند که بیهوده آنها را نگاه داشته اند. ج)زیر بار هیج اتهامی نروید. در بازپرسی شما کتک نخواهید خورد و البته چشمبند نیز به هنگام دیدن بازپرس نخواهید داشت. در بدترین حالت شما را دوباره به بازجو معرفی خواهند کرد. د)هنگامی که دفاع آخر خود را می نویسید مطلبی در مورد عفو ننویسید. کسی که عفو بخواهد بر این امر صحه گذاشته که گنهکار است و شما می بایست نشان دهید که بی گناه هستید.

۴۰- امیدوارم شما جزء کسانی باشید که با کفالت یا وثیقه آزاد می شوید. بدانید اگر با وثیقه آزاد می شوید به احتمال زیاد بعدها دادگاهی خواهید داشت و حکمی خواهید گرفت پس حواستان جمع باشد و حتماً پس از آزادی با یک وکیل مشورت کنید. اگر با کفالت آزاد می شوید شاید یک دادگاه فرمالیته داشته باشید. البته متأسفانه جمهوری اسلامی غیر قابل پیش بینی است و گاه امکان دارد شخصی که با کفالت آزاد شده است نیز حکمی بگیرد.

۴۱- اگر چند روز پس از بازپرسی نه آزاد شدید و نه به بازجویی مجدد رفتید به احتمال زیاد پرونده شما به دادگاه انقلاب فرستاده شده است. در اینجا می بایست خانواده پی گیر کار شما باشند و اگر پرونده به دادگاه انقلاب رفته است حتماً برای شما یک وکیل بگیرند. از اینجا به بعد می توانید یک وکیل داشته باشید.

دوم – توصیه به خانواده ها در هنگام دستگیری یکی از اعضای خانواده

از آنجایی که اکثراً فرزند خانواده دستگیر می شود من از واژه فرزند استفاده می کنم شما به جز توصیه شماره ۱ می توانید آنرا به واژه "یکی از افراد خانواده" تعمیم دهید.

۱- اگر فرزندتان دستگیر شد و شما شاهد دستگیری بودید کاری نکنید که خودتان هم گیر بیفتید زیرا در آن صورت کار اعضاء دیگر خانواده پیچیده تر خواهد شد. اگر فرزندتان تحویل نیروی انتظامی داده شد و وی را در داخل ون سوار کردند با ملایمت با نیروی انتظامی صحبت کنید شاید بتوانید وی را همانجا آزاد کنید اما احساساتی نیز نشوید و کنترل اعصابتان را از دست ندهید. همچنین اگر دیدید اوضاع مساعد نیست حتی با نیروی انتظامی نیز صحبت نکنید تا شما را هم دستگیر کنند.

۲- اگر می دانید فرزندتان به پاسگاهی منتقل شده است از طریق یک پارتی وارد عمل شوید. پارتی لزومی ندارد مثلاً یک سردار یا یک سرهنگ باشد. گاه یک پلیس ضد شورش آشنای خانوادگی می تواند فرزند شما را بی دردسر از پاسگاه خارج کند.

۳- اگر فرزندتان توسط حفاظت اطلاعات سپاه یا وزارت اطلاعات دستگیر شد یا توسط نیروی انتظامی به زندان انتقال پیدا کرد دیگر کار زیادی از دست شما بر نمی آید. صبور باشید و در خانه منتظر تماس تلفنی فرزندتان باشید. سعی کنید بفهمید که ارگان دستگیر کننده سپاه بوده است و یا وزارت اطلاعات و بعد به صورت غیر مستقیم (مثلاً وانمود کنید که از دوستان فرزندتان هستید و نه از اعضای خانواده او) اطلاع رسانی کنید. هنگامی که اسم فرزندتان بر روی سایتها باشد آسیب جدی به او نخواهد رسید. دقت کنید که اطلاعات فرزندتان به نام شما منتقل نشود زیرا این کار اتهام تبلیغ علیه نظام را متوجه شما خواهد ساخت.

۴- اگر فرزندتان دوست پسر یا دوست دختر، نامزد و یا همسر دارد (حتی اگر متارکه کرده اند)، به آنها خبر دهید زیرا احتمال بازداشت آنها زیاد خواهد بود ولی این کار را از طریق تلفن عمومی انجام دهید تا شماره تلفن آنها در پرینت مخابرات ثبت نشود.

۵- در مرحله بعد از روی موبایل یا دفترچه تلفن به دوستان فرزندتان خبر دستگیری وی را اطلاع دهید تا اگر به همراه کسی فعالیت سیاسی می کند آن فرد در جریان قرار بگیرد.

۶- اگر فرزندتان به هنگام حضور در تجمع کلید خانه را به همراه داشته است حتماً در اولین فرصت مغزی قفل منزل را تعویض نمایید.

۷- این احتمال زیاد است که برای تفتیش به منزل شما بیایند ( نهادهای اطلاعاتی معمولاً برای اینکار ساعات نمیه شب یا اوایل بامداد مثلاً ۳ صبح را انتخاب می کنند تا مردم آزاری را به حد کمال رسانیده باشند) پس وسایل فرزندتان را با دقت بررسی کنید. دفتر تلفن، آلبوم عکسهایی که با دوستانش دارد، دفتر خاطرات، موبایل، اعلامیه ها، کتابهای حساس، CDهای حساس (و گاه فیلمهای صحنه دار) را جمع آوری کنید. اگر لپ تاپ دارد حتماً آنرا به جایی امن در خارج از خانه انتقال دهید. همچنین وسایلی چون flash memory، memory card، mp3-player و دوربین دیجیتال را. اگر به password ایمیل وی دسترسی دارید بدین صورت عمل کنید:
الف) در مرحله اول ایمیلهای دریافتی و ارسالی به جاهای حساس مانند خبرگزاریها را پاک کنید و آدرس آنها را block کنید. اگر از سمت مجاهدین برایش ایمیلی آمده است آن اولویت دارد.

ب) در مرحله دوم از address book یک back up بر روی هارد تهیه کنید و آنرا پاک سازی کنید.

ج) در مرحله سوم ایمیلهای ضد حکومتی ارسالی فرزندتان را از بین ببرید.

د) در مرحله چهارم ایمیلهای ضد حکومتی دریافتی را و سپس آدرس فرستنده را block کنید.

ه) اگر می توانید به تمامی کسانی که در address book فرزندتان نامشان موجود است و برایش ایمیل سیاسی می فرستند ایمیل بزنید که فرزندتان دستگیر شده است و تحت هیچ شرایطی برایش ایمیل نفرستند و بعد هم آدرس ایمیل آنها را block کنید. هار د کامپیوتر را اگر می توانید تعویض کنید و بر روی هارد جدید اطلاعات غیر سیاسی وارد کنید. اگر نمی توانید یک هارد external بگیرید و اطلاعات هارد کامپیوتر را بر روی هارد external کپی کنید. هارد کامپیوتر را پر کنید و بعد آنرا فرمت کامل نمایید و این کار را دو تا سه بار انجام نمایید. راه حل دیگر استفاده از نرم افزارهایی است که اطلاعات هارد را به صورت برگشت ناپذیر پاک می کنند. سپس هارد external را نیز همچون سایر وسایل مذکور به خانه یکی از آشنایان مطمئن انتقال دهید. خود case کاپوتر را به جایی انتقال ندهید. امروزه همه در خانه شان کامپوتر دارند در آن صورت پر واضح است که خانه توسط شما پاکسازی شده است.

۸- داشتن receiver ماهواره در خانه مشکل چندانی ندارد. در صورت تفتیش گاه آنرا ضبط می کنند و حداکثر شما را ۳۰۰ هزار تومان جریمه می کنند. اما اگر به کانالهای فوق ضد حکمتی مانند کانالهای مربوط به مجاهدین و تندر نگاه می کنید فرکانس آن کانالها را تغییر دهید. اگر از برنامه های این کانالها برنامه ای ضبط کرده اید حتماً آنرا معدوم نمایید. ارتباط با گروههای محارب می تواند اتهام محاربه را متوجه شما یا فرزندتان کند. اگر خواستید امن تر عمل کنید ماهواره را به مکانی امن نزد دوستی یا فامیلی انتقال دهید. در این صورت دیش آنرا فراموش نفرمایید.

۹- شما نمی توانید برای فرزندتان در مراحل بازجویی وکیل بگیرید. اما اگر پرونده فرزندتان به دادگاه رفت حتماً برای گرفتن وکیل اقدام فرمایید.

۱۰- اگر فرزندتان به زندان انتقال یافته است کاری از دست شما بر نمی آید. پس از اولین تماس به زندان بروید آنها به شما فرم مشخصات می دهند تا پر کنید. من دقیقاً نمی دانم که در فرم چه مسائلی پرسیده می شود ولی می توانم توصیه کنم که در هنگام پر کردن آن دقت فرمایید. مسلماً مشخصات اولیه را نمی توانید کتمان نمایید پس آنها را صادقانه پر کنید. برای اعتراض دم زندان یا دادستانی رفتن شاید بد نباشد ولی کمکی به کار فرزندتان نمی کند (البته نگویید برا ی اعتراض آمده اید). بهتر است در خانه بنشینید و منتظر تماس باشید و انرژی خود را برای مراحل اداری گذاشتن سند و یا یافتن وکیل برای امر دادگاه ذخیره کنید.

۱۱- پس از دستگیری فرزندتان تلفن منزل کنترل خواهد شد و در حالتهای بسیار بد خود خانه. البته دوستان اطلاعتی آنقدر تنبل هستند که مکالمات را کامل گوش ندهند اما شما "روزه شک دار نگیرید" و مواظب حرف زدن خود باشید.

۱۲- اگر برادر یا خواهر فرزندتان درگیر مسائل سیاسی است و یا ااگر با هم به تظاهرات رفته اند احتمالش زیاد است که دیگری نیز دستگیر شده و مورد بازجویی قرار بگیرد. بنابراین اقدامات احتیاطی را انجام دهید.


 
 

Things you can do from here:

 
 

۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه

Yee Peng Festival, Thailand

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 


Yee Peng Festival, Thailand
http://piccsy.com/2011/06/yee-peng-festival-thailand/
view source


 
 

Things you can do from here:

 
 

۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه

{ my soul }

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 

 
 

Things you can do from here:

 
 

Untitled

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 


Untitled
http://piccsy.com/2011/06/untitled-6dppvan67/
view source


 
 

Things you can do from here:

 
 

۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه

(title unknown)

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 

via لیلای لیلی by Leilaye Leili on 6/16/11

دیدم که بعضی شعرهای شهاب مقربین به انگلیسی ترجمه شده است ... توسط خانم آزاده دواچی ... از آنجا که خیلی کارهای شهاب مقربین را دوست دارم ... این یکی را دوباره ترجمه کردم ... ترجمه ای که از ان دیدم خیلی خوب است ... اما خاصیت شعر این است ... هر کسی آنرا به سیک خودش تعبیر می کند...


جوانی ام ...
شهاب مقربین

جوانی ام ...
گوشه ی آغوش تو بود
لحظه ای صبر اگر میکردی
پیدایش میکردم

آغوشت را باز کردی
برای رفتن ام
شاید حق با تو بود
من دیر شده بودم

...

دیر یا زود
مانند یک دسته ی گل
باید که حسرتم را در بغل بگیرم و بروم
به خواستگاری‌ آن زن ِ خاکی
که نه نخواهد گفت
آغوشش را باز خواهد کرد
و همه چیزم را خواهد گرفت

و من همه چیزم را به او خواهم بخشید
بی هیچ حسرتی
مگر این حسرت ابدی
که دهانم را میگیرد

دیگر چگونه بگویم که دوستت دارم
My innocence
شهاب مقربین

My innocence
Was in corner of your embrace
Had you taken a moment
I would have found it

You opened your arms
For me to leave
Maybe you were right
My time had passed

...

Soon or late
Like a bouquet of flowers
I should embrace my regrets
and go to propose to that woman of earth
Who will not say No
She will open her arms
She will take all I have

And I will grant her all I am
With no sorrow
Only this eternal one
That is taking over my mouth

How Else to say I love you?

 
 

Things you can do from here:

 
 

۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

:)

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 

by خرچسونه on 6/1/11

در حنجره های ما صدا را بفشار
صوت و سخن و حرف و هجا را بفشار
تاریکی از این قشنگ تر میخواهی؟
ای مرگ، بیا گلوی ما را بفشار

 
 

Things you can do from here:

 
 

اسم چرچیل را برگردانید

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 




امروز بیست و دو خرداد سال 1390 هجری خورشیدی ... هدی صابر هم رفت؛ یعنی دیروز رفت. الان باید توی سردخانه بیمارستان مدرس باشد ... این روزنامه‌نگار زندانی که از مرداد سال گذشته برای چندمین‌بار بازداشت شده بود٬ چند وقت پیش در اوین و در اعتراض به مرگ هاله سحابی که پس از حمله به مراسم تشییع عزت‌الله سحابی جان باخت٬ دست به اعتصاب غذا زده بود ... روزگاری "آدمکش" فحش بود و ما دل مهربان تری داشتیم ... یعنی روزگاری بود؛ یادش به خیر ... یعنی درست سی سال قبل، اردیبهشت سال 1360، بابی ساندز پس از 66 روز اعتصاب غذا در زندانی در انگلیس مُرد ... او عضو ارتش جمهوری‌خواه ایرلند بود ... یعنی روزگاری داشتیم ...  آن قدر ما نارحت شدیم که نگو؛ وقتی بابی ساندز رفت ... اسم خیابان "چرچیل" را عوض کردیم و گذاشتیم: "خیابان بابی ساندز"، توی تهران. امروز  اما حتی خیال یک مجلس ترحیم برای هدی صابر، عین یک رویاست ... روزگاری بود، این جور خبرها غصه دارمان می کرد ... امروز بیست و دو خرداد سال 1390، لطفا اسم چرچیل را برگردانید سر جایش
*
یک بغض سنگین ... چه خرداد سهمگینی ... روزگاری "آدمکش" فحش بود و ما بابی ساندز را خیلی دوست داشتیم
.
.
.

 
 

Things you can do from here:

 
 

جدایی نادر از سیمین

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 

via نسوان مطلقه معلقه by نسوان on 6/13/11

بالاخره فیلم اصغر فرهادی به آخر دنیا هم رسید و در بخش مسابقه ی  فستیوال سیدنی به نمایش در آمد و من موفق به دیدنش شدم. فیلم را تازه دیدم و راستش هنوز وقت نکردم کامل هضمش کنم برای همین این یادداشت شاید کمی سردستی و شتابزده باشد . امیدوارم انهایی که فیلم را دیدند این نوشته  را تکمیل و اصلاح کنند. آنهایی هم که فیلم را ندیدند حتما فیلم را ببیند وگرنه از کفشان خواهد رفت.

اول- من از روی بازی های بی نظیر ، پرداخت هنرمندانه و نفس گیر ، تدوین یک دست و فیلمبرداری فیلم می پرم  برای آنکه منتقد فیلم نیستم. البته حواسم هست که در فیلم همه چیز سر جای خود نشسته و حتی یک پلان اضافه وجود ندارد. حتی موسیقی متنی که در فیلم وجود ندارد هم آن قدر هوشمندانه وجود ندارد که تازه در صحنه ی آخر با آمدن صدا روی تیتراژ نهایی متوجه نبودش می شویم.فیلم به آن درجه از سادگی و روانی رسیده است که نشانه ی نهایت استادی است و از این بابت اصغر فرهادی استاندارد های سینمای ایران را پشت سرگذاشته و دقیقا به همین دلیل است که با مخاطب جهانی ارتباط بر قرار می کند. فیلم یک موقعیت انسانی را تصویر می کند و داستانش را با سادگی و استادانه بیان می کند. اما داستان فیلم چیست؟

داستان فیلم جدایی نادر از سیمین نه در مورد جدایی است و نه در مورد نادر و سیمین است. داستان همه ی فیلم های فرهادی یکی است:تقابل دروغ  و حقیقت.  درباره ی الی هم فیلمی درباره ی دروغ بود. در تمام طول فیلم شخصیت ها به هم دروغ می گویند. راضیه که برای کار آمده در مورد کار کردنش به شوهرش دروغ گفته است. او از نادر می خواهد که دروغ بگوید و نادر می پذیرد. راضیه در پاسخ همسایه در مورد پاره شدن کیسه زباله به دروغ می گوید که سرش در راهروگیج رفته است . سراسر فیلم پر از دروغ های ریزی است که در هم تنیده می شود و در نهایت فاجعه ای به بار می رود. تمام دروغ ها در پایان به ضرر گوینده اش به کار می رود و یا منجر به دروغ های بزرگ و بزرگ تر می شود. تا آنجا که  حتی ترمه هم که تنها کسی است که به دنبال حقیقت ماجرا می گردد و پدرش را تشویق به راستی می کند دست آخر برای حمایت از پدرش نا چار می شود دروغ بگوید.

دوم -در جدایی نادر از سیمین آدمها نمی توانند با هم ارتبا ط برقرار کنند. نادر نمی تواند به زنش بگوید که دوستش دارد و از او بخواهد که بماند. سیمین نمی تواند حس واقعی اش را بیان کند و تنها برای پدر شوهر آلزایمری اش درد و دل می کند. راضیه نمی تواند با شوهرش حرف بزند و در مورد کار کردنش یا تصادف کردنش بگوید.شوهر راضیه در دادگاه می گوید که  مشکلش این است که نمی تواند درست حرف بزند و جوشی می شود. معلم ترمه وقتی شهادتش را پس می گیرد نمی تواند با نادر رودر رو  شود  و حرفش را بزند و ترجیح می دهد فرار کند. پدر نادر هم  از برقراری ارتباط با دیگران ناتوان است و پس از حادثه دیگر همان چند کلمه را نمی تواند حرف بزند و در سکوت فرو می رود. (  جالب این که با همه ی اینها  او تنها کسی است که با گرفتن دست سیمین پیش از ترک خانه محبتش را نشان می دهد و در روز حادثه با نگاهی تلخ به پسرش می خواهد بفهماند که چقدر در اشتباه است  و چقدر آن نگاه تلخ آخرش زیباست) .

 فیلم  پر است از نشانه های ارتباطی که هیچ گاه برقرار نمی شود. مثل زنگ های طولانی گوشی موبایل سیمین در ماشین که هرگز جواب داده نمی شود. در پایان این عدم ارتباط ها وسعت می گیرد و به نفرت می انجامد. مثل نفرت بین طبقات مختلف اجتماع که شوهر راضیه را به فحاشی می کشاند. نفرتی که  از نسلی به نسل دیگر می رسد و در چشمهای دختر راضیه  جای خنده و بازیگوشی را پر می کند . سیمین و نادر هم در پایان از هم واقعا جدا می شوند با این که دیگر حتی دلیلی برای این کار وجود ندارد. پدر نادر مرده است ( آنها هر دو سیاه پوشند) و شاید حتی نادر بتواند با سیمین همراه شود. اما شکاف کوچک میان آنها به دره ای عمیق تبدیل شده است. شکافی که شاید همان روز اول با یک جمله حل می شد. و این تنها چیزی بود که ترمه از پدرش خواست و نادر با آنکه قول داده بود نتوانست به آن پای بند بماند و به دخترش اعتراف کرد که "نمی تواند" همان یک جمله را بگوید.  همان طور که  هیچ دو نفری در این فیلم نتوانستند با هم آن ارتباط ساده و انسانی را برقرار کنند.

هنر فرهادی در این است که این موقعیت انسانی را آن قدر به زیبایی به تصویر کشیده که ما همه ی این آدمها را درک می کنیم و حتی آنها را دوست داریم. چرا که این آدمها با همه ی سردرگمی و لالی شان هنوز با خود رگه هایی از انسانیت را  حمل می کنند. مثل صحنه ای که نادر از شکایتش منصرف می شود و  یا لحظه ای که راضیه حاضر نمی شود روی قران قسم بخورد و گناهش را به جان بخرد و حقیقت را با همه تلخی اش بر می گزیند. فیلم  پر از این نگاه انسانی است  و کرامت آدمی در آن موج می زند، تا جایی که در حقارت محض موقعیت راضیه ما حتی لحظه ای شک نمی کنیم که او پول را دزدیده باشد.فیلم به شدت انسانی است و برای همین هم با انسانها فارغ از مرزهای جغرافیایی ارتباط می سازد . چرا که انسانیت  و حقیقت هر قدر کم رنگ و سخت ، بر دروغ و نفرت می چربد و شکوه آدمی را به رخ می کشد.و  تنها کسی می تواند این را تصویر کند که آن شکوه را در نگاهش داشته باشد، کسی مثل اصغر فرهادی.

 .اخر-امروز روزی بود که بعد از مدتها با سربلندی  نام ایران را شنیدم و به ایرانی بودنم افتخار کردم وقتی در پایان فیلم تماشاچیانی از همه جای دنیا  در سالن سینما ایستادند و دقایقی برای فیلم اصغر فرهادی دست زدند. این نوشته تنها ادای دینی است به ایشان و به همه ی هنرمندان بزرگ سرزمینم ایران .



 
 

Things you can do from here:

 
 

Teddy Bear

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 


Teddy Bear
http://piccsy.com/2011/06/teddy-bear-ea7ejb19/
view source

 
 

Things you can do from here:

 
 

Teddy Bear

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 


Teddy Bear
http://piccsy.com/2011/06/teddy-bear-ea7ejb19/
view source

 
 

Things you can do from here:

 
 

Charlie Chaplin

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 


Charlie Chaplin
http://piccsy.com/2011/06/charlie-chaplin-evb6aegt/
user upload

 
 

Things you can do from here:

 
 

picc

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 


picc
http://piccsy.com/2011/06/picc-gg179stc/
user upload

 
 

Things you can do from here:

 
 

picc

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 


picc
http://piccsy.com/2011/06/picc-4td0rgnld/
user upload

 
 

Things you can do from here: