۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

زنگها کی به صدا در می ایند

زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند؟» روایت عشق در برابر خون و گلوله و جنگ است. روایت ایستادن مردان و زنان بی‌نظیری که در برابر سفاهت و وقاحت دیکتاتورها می‌ایستند و جانشان را فدا می‌کنند. برای آن‌ها همه چیز جمهوری بود! عشق، آن پل، زندگی… به بودن جمهوری می‌ارزید. و به‌قول نیکول کیدمن در «ساعت‌ها»: «یکی باید بمیرد تا دیگران قدر زندگی را بدانند!» یکی باید بایستد تا معشوق برود و نجات یابد، تا عشق زنده بماند. و به باورم، تاریخ را همین روایت ساخته و می‌سازد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر