۱۳۸۸ شهریور ۲۷, جمعه

مشکلات

جوانی بود که همواره از زندگی خود شکایت داشت . روزی از روزها فرد خردمندی از جوان در خواست نمک کرد . سپس به جوان گفت نمک را در درون یک جام آب ریخته و آن را بخورد و بعد از او پرسید که این آب چه مزه ای می دهد ؟
جوان آبی را که نوشیده بود ، ناگهان به بیرون ریخت و گفت : بسیار شور است .
فرد خردمند جوان را به سمت یک دریاچه هدایت کرد و از او خواست نمک را به دریاچه بریزد و سپس از آب دریاچه بنوشد . جوان آب را خورد و گفت : بسیار خنک و شیرین است . خردمند پرسید : آیا این آب شور است ؟
جوان جواب داد : نه شور نیست .
او سپس رو به جوان کرد و گفت : زندگی نیز همانند این نمک است . میزان تحمل ناراحتی ها و مشکلات زندگی برای انسان متفاوت است و برای همین هنگامی که انسان ناراحت شده و با مشکل روبرو می گردد ، باید روح و جسم خود را مانند یک دریاچه بزرگ کند تا بتواند با مشکلات مقابله کرده و زندگی شادی داشته باشد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر