۱۳۹۱ مرداد ۸, یکشنبه


Juno بهترین چیزی که تو می تونی انجام بدی اینکه کسی رو پیدا کنی که برای چیزی که هستی عاشقت باشه رفتار خوبت رفتار بدت زشتیت زیبایت خوش قیافه بودنت و چیزی که تو داری این شخصی که ارزش داره باش باشی

۱۳۹۱ تیر ۲۷, سه‌شنبه


۱۳۹۱ خرداد ۷, یکشنبه


برگرفته شده از فیلم A.Dangerous.Method.2011 - ‌عشق من به تو مهمترين چيز زندگي من بود چه خوب و چه بد باعث شد من خودم رو بشناسم -------------- بعضي وقتها بايد يه كارهاي غير قابل بخشش بكني فقط به خاطر اينكه بتوني به زندگي ادامه بدي --------------- اون سعي داره يه راه پيشرفت پيدا كنه تا ما نخواهيم به بيمارانمان بگيم اين راهي كه رفتيد دليل چيزي كه شديد اون مي خواد توانايي داشته باشه بگه ما مي توانيم بهتون نشون بديم در اينده به چي تبديل مي شيد -------- فريد :به عبارت ديگه نقش خدايان رابازي كردن ما حق نداريم چنين كار بكنيم دنيا همينه كه هست درك اون وقبول كردنش راه سلامت روانيه چه كار خوبي مي تونيم انجام بديم اگركمك ما به سادگي جايگزين كردن يك توهم با توهم ديگه باشه

۱۳۹۱ فروردین ۲۸, دوشنبه

Puncture




میدونی چیزایی که در باره مراحلی که پشت سر می ذاری میگن واقعیت داره
انکار – خشم – قبولی
اما به اون واضحی که در کتابها می نویسن نیست
توی واقعیت
همه چیز قاطیعه
همشون یک جا اتفاق می افته
بخاطر اینکه
ما نمی تونیم از قسمتهای سخت و تاریکش عبور کنیم
معنیش این نیست که به جای خوبی برسی
بعضی وقتها روشن ترین نورها از تاریک ترین جاها می یاد

۱۳۹۱ فروردین ۹, چهارشنبه

در ضيافت عقلا؛ پنج

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 

via A Man Called Old Fashion by Old Fashion on 3/27/12

Someone who thinks death is the scariest thing doesn't know a thing about life. / Sue Monk Kidd
*
 آدمی‌زاده‌ای كه فكر می‌كند مرگ ترسناك‌ترين اتفاق است، درباره زندگی چيزی نمی‌داند. / سو مانك كيد

 
 

Things you can do from here:

 
 

در ضيافت عقلا؛ شش

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 

via A Man Called Old Fashion by Old Fashion on 3/27/12

Courage doesn't always roar. Sometimes courage is the quiet voice at the end of the day saying, "I will try again tomorrow." / Mary Anne Radmacher
*
 شهامت هميشه پرخروش نيست؛ گاهی‌وقت‌ها زمزمه‌ای‌ست در پايان روز كه می‌گويد «فردا دوباره تلاش خواهم كرد.» / مری آن رادماكر

 
 

Things you can do from here:

 
 

۱۳۹۱ فروردین ۲, چهارشنبه

سیمین دانشور

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 

via سخن امروز by bamdadi on 3/8/12

سیمین دانشور نقل می‌كرد كه به هنگام جواني، در امریکا ترومن کاپوتی را می‌بیند. از او می‌پرسد که چرا از شخصیّتهای شرور داستانهای شما بدمان نمی‌آید؟ نویسنده‌ی باتجربه خنده‌ای می‌کند و می‌گوید برای اینکه پیرامون آنها به شما اطّلاعات می‌دهم. با کسی که درباره‌اش بسیار می‌دانی، می‌توانی موافق یا مخالف باشی ولی نمی‌توانی از او متنفّر باشی. اگر از سیمین دانشور همین یک نکته را یاد بگيريم، برای همه‌ي عمرمان کفایت می‌کند. (نقل از وبلاگ ایمایان)



 
 

Things you can do from here:

 
 

۱۳۹۰ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

ماه پنهان است

 
 

Sent to you by ali90 via Google Reader:

 
 

via A Man Called Old Fashion by Old Fashion on 2/17/12

می‌دانم؛ داستان «بادی‌گارد»‌های الويس پريسلی را پيش از اين، يك‌بار ديگر هم بازگو كرده‌ام. اما شايد بد نباشد كه پيش از من، از روزگار كج‌رفتار پرسيده شود كه چرا قصه‌های تكراری ساز می‌كند.
*
چند ماه پيش از مرگ الويس پريسلی، دو تا از «بادی‌گارد»‌های او خبرنگارها را جمع كردند تا به آن‌ها بگويند كه رئيس‌شان دارد خودش را با مواد مخدر نابود می‌كند. يكی از خبرنگارها پرسيد شما كه می‌گوييد او را دوست داريد و اين مصاحبه را هم به اين خاطر ترتيب داده‌ايد تا كسی به داد رئيس‌تان برسد، چرا خودتان از او مراقبت نكرديد. يكی از «بادی‌گارد»‌ها پاسخ داد كه ما كارمان محافظت از آدم‌ها در برابر صدماتی‌ست كه ديگران ممكن است به آن‌ها وارد كنند؛ چه كاری از ما ساخته است وقتی رئيس ما خودش دارد به خودش صدمه می‌زند.
*
درست بيست سال پيش، خانم ويتنی هيوستن و آقای كوين كاستنر در فيلم «بادی‌گارد» هم‌بازی بودند: خانم هيوستن، در نقش يك آوازخوان پرآوازه (راشل مارون)، و آقای كاستنر در نقش يك «بادی‌گارد» منضبط و سخت‌گير و "بی‌احساس" (فرانك فامر)، كه قرار است از او در برابر تهديدهای يك عاشق ديوانه محافظت كند. در جريان استخدام كاستنر، يكی از مباشران خانم هيوستن / مارون درباره سابقه كاری‌اش می‌پرسد. كاستنر / فارمر پاسخ می‌دهد «دو سال محافظ جيمی كارتر، چهار سال محافظ رونالد ريگان». مباشر، انگار كه مچش را گرفته باشد می‌گويد «اما ريگان كه مورد سوء‌قصد قرار گرفت!» و كاستنر به‌سرعت جواب می‌دهد «نه در نوبت كاری ِ من!».
*
لابد خانم هيوستن هم مثل الويس پريسلی، «بادی‌گارد»‌هايی داشت؛ اما انگار آن‌ها هم، درست مثل «بادی‌گارد»‌های آقای پريسلی، حتی در نوبت كاری‌شان كاری از دست‌شان بر نمی‌آمد، وقتی كه «رئيس»‌شان داشت خودش به خودش صدمه می‌زد.
*
ويتنی اليزابت هيوستن سه سال پس از «بادی‌گارد» در فيلم ديگری بازی كرد با نام «در انتظار بازدَم». او هفت روز پيش، در چهل‌وهشت ساله‌گی، دور از چشم «بادی‌گارد»‌ها، به‌آرامی در وان هتل بورلی هيلز فرو رفت و تا ابد در انتظار بازدم باقی ماند. بدرود خانم هيوستن.

 
 

Things you can do from here: