۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه

پلهای مدیسون کانتی

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via بیا تا برویم... by سمیرا منفرد on 11/14/10

زنی میان آشپزخانه در حرکت است.زنی خانه دار که تنهاست و دیده نمیشود.رویاهایش مرده و جوانیش  در گذر است.عشق را گم کرده است.زنانگیش را نادیده انگاشته اند.او را مادر و همسر میپندارند و نه یک زن.کسی به علایقش توجهی ندارد.از او تنها حضور فیزیکیش را میخواهند.کسی با روح او کاری ندارد.

مردی تنها و همیشه در سفر است.عکس میگیرد و با طبیعت زندگی میکند.یاد گرفته است که آدمها را دوست بدارد ولی دل نبندد.پا به جاده میان سالی گذاشته است. عشق ندیده است اما راهبه هم نیست.زنان را دوست دارد اما نه یک زن مشخصی را. زندگیش در جاده ها میگذرد.در رفتنها و دل کندنها.هیچ کس را ندارد...

یک خانه که تنها 4 روز از زندگیش در عشق غرق میشود.خانه ای که تا قبل از این 4 روز تنها نمایی از یک آشپزخانه و اطاق خواب است.خانه ای که مقبره رویاهای زن است.

یک جاده که عکاس را به زن میرساند.4 روز و 3 شب طی میشود و عشق لابلای میز و نیمکتهای آشپزخانه زاده میگردد.خانه تکانی میخورد.زن و مرد عاشق هم میشوند. زن عشق را در دلش مخفی میکند تا به خانواده خود آسیبی نرساند.مرد تنها میرود و تا آخر عمر عاشق باقی میماند.

اینجاست که فیلم "The Bridges of Madison County (پلهای مدیسون کانتی) اوج احساس را طی میکند.در سکانس نهایی که مرد عکاس زیر باران به زن آرزوهایش خیره میماند و زن که سوار بر ماشین شوهر مردد بین ماندن و رفتن در نهایت ماندن را انتخاب میکند در حالیکه دستش تا ابد بر دستگیره در ماشین باقی میماند و روحش در همان 4 روز عاشقانه منجمد میشود.و عکاس که پشت چراغ قرمز زیر باران میایستد به امیدی که زن سرانجام رفتن را برگزیند و زن ماندن را انتخاب میکند...و عشق آنها سالها به شکل عشقی 4 روزه پایدار میماند...

این فیلم با کارگردانی "کلینت ایستوود" و با بازی خود او به نقش مرد عکاس و "مریل استریپ" به نقش زن خانه دار یکی از فیلمهای جاودانه سینماست.فیلمی سرشار از عشق و احساس و خلوص و تنهایی.فیلمی که در سکانس نهایی با چاقو احساستان را ریش ریش میکند و دلتان را بدفرم به درد میاورد...

فیلم پلهای مدیسون به نظر من در ستایش عشق است و زن.و نشان میدهد که تمام عمر میرزد به تنها چندروز عاشق بودن.تمام عمر میرزد به اینکه تنها چندروز با کسی بودن که تنها نیمه گمشده آدمی است.و جدایی اگرچه دردناک است اما همین جدایی این عشق را اینگونه ابدی میکند.

برای آدمهای زیادی این اتفاق پیش میاید.اتفاق یافتن نیمه گمشده خود اما خیلی دیر... دیرتر از آنکه دیگر بتوان کاری کرد.پس شاید بهتر باشد مثل زن پلهای مدیسون کانتی - ماندن را به رفتن ترجیح داد و تا آخر عمر تنها با خاطره یک عشق زندگی کرد...

فیلم بسیار زیبا و تاثیرگزار است و بازیهای درخشانی دارد.دیدنش را همه جوره توصیه میکنم. 


 
 

Things you can do from here:

 
 

مدیریت بحران

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via خیالات مبهم یک پراگماتیست by khialatemobham on 10/31/10

روزي دو نفر در جنگل قدم مي زدند.
ناگهان شيري در مقابل آنها ظاهر شد..
يكي از آنها سريع كفش ورزشي اش را از كوله پشتي بيرون آورد و پوشيد.
ديگري گفت بي جهت آماده نشو هيچ انساني نمي تواند از شير سريعتر بدود.
مرد اول به دومي گفت : قرار نيست از شير سريعتر بدوم. كافيست از تو سريعتر بدوم...

و اینگونه شد که شاخه ای از مدیریت بنام مدیریت بحران شکل گرفت !

 
 

Things you can do from here:

 
 

.

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

by m on 11/20/10

بعضي رابطه ها مثه مرداب عمل ميكنن.
هر چي تو بيرون اومدن ازشون بيشتر دس دس كني...
احتمال نجات پيدا كردنت كمتر ميشه.

 
 

Things you can do from here:

 
 

پل هاي مديسون کانتي

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 


 



 


رؤياهاي قديم رؤياهاي خوبي بودن، به نتيجه نمي‌رسيدن ولي خوشحالم که اونا رو داشتم.


 
 

Things you can do from here:

 
 

۱۳۸۹ آذر ۷, یکشنبه

یک سال گذشت ...

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via Dream Land by dream on 11/12/10

سال‌های گذشته را با عدد می‌سنجند. دور یا نزدیک. شرافت و آزادگی و مظلومیت یک نسل را نمی‌توان با عدد اندازه گرفت.

ویکی‌پدیا: دکتر رامین پور اندرجانی
ببینید: سخنرانی رامین پور اندرجانی پزشک کهریزک

برگزاری اولین سالگرد درگذشت پزشک کهریزک دکتر رامین پوراندرجانی در تبریز
روز جمعه بیست و یکم آبان ماه، مسجد طوبی تبریز واقع در خیابان آزادی

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml


 
 

Things you can do from here:

 
 

Keep me safe inside

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

 
 

Things you can do from here:

 
 

maman

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

by سایه روشن on 11/16/10

مامان کسی رو نداره باش حرف بزنه...ما زندگیش رو محدود کردیم...به خاطر ما کارشُ ول کرد...چون نمی‌خواست زمان جنگ ما رو مهدکودک بذاره که نکنه یه وقت بمب بخوره به مهدکودک و خودش بمونه و بچه‌هاش برن...نشست تو خونه...حالا دنیای مامان شده چاردیواری خونه...آدمایی که باهاش سر و کار داره از تعداد انگشتای دستش بیشتر نیست...نصفشون هم که ماییم....یه مشت آدم عبوس...سوهان روح...که هر کدوم یه جایی تو سوراخ خودمون فرو رفتیم...و باهاش حرف نمی‌زنیم...و وقتی اون با ما حرف می‌زنه یا داد می‌زنیم یا هدفون تو گوش در حالی که به مانیتور زل زدیم میگیم آهاااااااااااااااااااا....مامان فقط تلویزیون رو داره....که تازه اونم وقتی ما از بغلش رد می‌شیم....با لحن از بالا به پایین...بش میگیم از این سریالای در پیت و چیپ فارسی وان حالت بهم نمی‌خوره؟...و هیچوقت به سوالش که از روی استیصال می‌پرسه "خوب پس چه کار کنم؟" جواب نمی‌دیم....چون که به ما ربطی نداره...در عوض تو دلمون می‌گیم چطور با این چیزای سطحی راضی می‌شه؟
بعضی وقتا که بابا برای چند روز خونه نیست که تو سر و کله هم بزنن ممکنه برای بیست و چهار ساعت هیشکی جز اینکه ازش بپرسه کی ناهار آماده میشه حرفی باهاش نزنه...گاهی بعد از یه روز من یادم میفته وظیفه دختری رو ادا کنم...لپ تاپ به دست از اتاق کوچ می‌کنم به هال...هدفون رو می‌ذارم رو گوشم و صدای مامان رو می‌شنوم که مرتب داره باهام حرف می‌زنم
مامان خیلی تنهاست...مثل ما....هر کدوم از ما...ما از خانواده بودن تنها فامیلی مشترک رو به ارث بردیم

 
 

Things you can do from here:

 
 

راکوئل

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via کافه توهم‌ : CaféTavahom by Ãmir Caféchi on 11/8/10

چند سال قبل‌تر، یک مدتی بود که افتاده بودم رو دور تماشای فیلم‌های پدرو آلمودوار، کارگردان مشهور اسپانیایی و خالق فیلم‌هایی مثل Live Flesh, Matador، Bad Education, All about my mother, Volver و Talk to herو…. اونهایی که فیلم‌هاشو تماشا کرده‌اند، میدونند که سبک متفاوتی دارد که یک جور خاصی به دل مینشیند. اونهایی هم که فرصت یا دسترسی نداشته‌اند، وقتش است یک‌جوری اینهایی که نداشته‌اند را بگردند پیدا کنند! به خصوص "همه‌چیز درباره‌ی مادرم"، "جسم زنده"، و "با او حرف بزن" واقعاً فیلم‌های جالبی هستند. بین این سه فیلم، اما این فیلم آخری به یک دلیل خیلی خاص برام به‌یادموندنی شده: موسیقی سکانس پایانی‌ش. مدت‌ها بود که در فکر این قطعه بودم، تا اینکه دیشب عملاً تصمیم گرفتم که آستین بالا بزنم و اون‌رو پیدا کنم!

bau  tth

در وهله‌ی اول باید عنوان کنم که موسیقی متن تقریباً تمام فیلم‌های آلمودوار رو Alberto Iglesias (که منطقاً با انریکو و خولیو نسبتی نداره) می‌سازه. اما بین قطعات مورد استفاده در این فیلمها، گهگاه آثاری از سازندگان دیگر هم میشود پیدا کرد. Raquel قطعه‌ای که صحبتش رفت، یکی از همین آثار است.  Rufino Almeida که همه او را با نام هنری Bau میشناسند، نوازنده و آهنگساز آفریقایی‌تباریست که این قطعه را ساخته است. مجمع‎الجزایر Cape Verde در اقیانوس اطلس، جاییست که Bau در آن متولد شده است. به همین دلیل هم هست که البوم 2003 این آهنگساز به نام این منطقه نامگذاری شده است. این آلبوم که با قطعه‌ی Raquel افتتاح شده است، بفاصله‌ی کمتر از یکسال بعد از فیلم Talk to her به بازار آمد و توانست شهرتی جهانی را برای خالقش به ارمغان بیاورد.

Raquel اثریست در سبک فلامنکو، که آرامشی شگفت‌انگیز را به شنونده‌اش هدیه میدهد. ویژگی‌ای که در سراسر آلبوم Cape verdean Melancholy جریان دارد. اما آرامش این یکی، جور خاصی است که قابل توصیف نیست! باید خودتان بشنوید و قضاوت کنید. مطمئن نیستم که بشود هرجایی و در هر موقعیتی از این قطعه استفاده کرد، اما آلبرتو ایگسیاس توانسته در بهترین موقعیت و روی یکی از سکانس‌های تماشایی پایان فیلم، از اثر Bau، نهایت تاثیر را بگیرد و فیلم Talk to Her را در اوج به پایان برساند.

پیشنهادهای متفکرانه و فلسفی این هفته‎ی کافه‌توهم را از دست ندهید. Talk to her را تماشا کنید و قطعه‌ی پایانی آن با عنوان راکوئل را از جعبه‌موسیقی دانلود کنید.

0rssمشترک مطالب کافه‌توهم شوید.

لینک‌های مفید»


دسته‌بندی شده در: موسیقی, سینمای جهان Tagged: گیتار فلامنکو, آلمودوار, سینمای اروپا

 
 

Things you can do from here:

 
 

Vintage Diary

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

 
 

Things you can do from here:

 
 

Fwd: جملات قصاری از آدم‌های تأثیرگذار




 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

 
 

Things you can do from here:

 
 

(title unknown)

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via polika on 11/3/10

4 reposts


 
 

Things you can do from here:

 
 

۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه

music

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

by nana on 9/7/10

آهنگ ها خطرناكن!باور كنيد
اگر ذره اي ناراحت باشيد و آهنگ غمگين گوش كنيد غمتون عميق ميشه
اگه ذره اي كسيو دوست داشته باشيد و آهنگ عاشقانه گوش كنيد فكر ميكنيد كه عاشقش شديد
اگه يكم خوشحال باشيد و آهنگ شاد گوش كنيد پر از شادي ميشيد
آهنگ ها ميتونن آدمو وحشي كنن حتي

 
 

Things you can do from here:

 
 

(title unknown)

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via تزاد by Tazad on 10/2/10

شوک آورترین مقطع زندگی هنگامی بود که عمیقا دریافتم من هم مثل میلیونها آدم دیگر معمولی و پیش پا افتاده ام. برق از چشمانم رفت. گامهایم کندتر شد. نفسم سطحی تر شد. قلبم آهسته تر زد. بدبختانه بعد از آن حتی به شکل رقت آوری معمولی تر شدم.

 
 

Things you can do from here:

 
 

love

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

by Mani on 9/27/10

در عشق پافشاری نكنید. شاید پایتان روی گلویش باشد و خفه شود.

 
 

Things you can do from here:

 
 

love

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

by Azin on 11/8/10

سلامتی اونایی که بلدن تو چشم آدمایی که دوس‌شون دارن، نگا کنن.

 
 

Things you can do from here:

 
 

نویسنده

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

by Mosafer on 10/18/10

حرفهایتان را به موقع بزنید ! وگرنه نویسنده ی غمگینی خواهید شد ! ‏

 
 

Things you can do from here:

 
 

Drummer

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via خطی دیگر on 11/12/10

درامرها خوشبخت‌ترین آدم‌های جهان‌اند. خالی‌ترین آدم‌های جهان. خالی از نفرت. کمی الترناتیو بنوازند خالی می‌شوند. کاش درامر بودم.



 
 

Things you can do from here:

 
 

از راننده تاکسی هم شانس نیاوردیم!

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via تزریقات ما by شکس on 11/12/10

زنه از این مذهبی سنگینا بود . یه دفعه کرایشو گذاشت تو قاشق داد راننده !!! راننده هم بقیه پولشو با انبر دست داد بش.

یعنی ترکیدما.

 
 

Things you can do from here:

 
 

عملیات فرهنگی در ورزش ایران !

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via MAZIAR NAZEMI on 11/25/10

در اینکه باید از نام بلند خلیج همیشه فارس دفاع کرد شکی نیست. بعد از تقلب چینی ها در مراسم افتتاحیه بازیهای  آسیایی و مطرح کردن نام مجعول خلیج ع ر ب ی ، ظاهرا دست اندرکاران فدراسیون شنا در تصمیمی فرهنگی !  نام خلیج فارس را  بر پشت مایوی قائم میرابیان شیرجه روی ایران حک کرده اند تا حساب کار دست همه باشد. البته کاری نداریم که درشنا مقام و مدال نداریم ولی باید به هوش و ذکاوت دوستان تبریک گفت . البته ظریفی هم می گفت خوب شد تصویر خلیج فارس را روی مایو حک نکردند !  

                  مسابقات شیرجه بازیهای اسیایی - عکس Getty Images


 
 

Things you can do from here:

 
 

مصلوب ـ کار مانا نيستاني برای روز جهانی منع خشونت علیه زنان

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

 
 

Things you can do from here:

 
 

فرمان بیست و پنجم

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via دورترها by دورترها on 11/25/10

طعنه نزنید؛ طعنه یعنی که هم آزرده‌اید، هم توانایی بیان‌ش را ندارید.


 
 

Things you can do from here:

 
 

دو “چیز” متفاوت

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via کافی میکس by کافی میکس on 11/23/10

روزگاری همه چیزش بودم و حالا به چیزش هم نیستم.

خرده فیدی برای اشتراک ( کافی میکس)


 
 

Things you can do from here:

 
 

نغمه‌های ماشين‌تحرير

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via A Man Called Old Fashion by Old Fashion on 11/6/10

آدم‌ها فقط زمانی به نويسندگی روی می‌آورند كه نتوانند كتابی كه هميشه در پی خواندنش بودند را بيابند. / ويرجينيا وولف

 
 

Things you can do from here:

 
 

نغمه‌های ماشين‌تحرير

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via A Man Called Old Fashion by Old Fashion on 11/7/10

توان از ياد بردنم نيست چيزهايی كه هرگز بر زبانت نيامد. / توری آموس

 
 

Things you can do from here:

 
 

نغمه‌های ماشين‌تحرير

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via A Man Called Old Fashion by Old Fashion on 11/8/10

من آموختم چيزی كه آدمی‌زاد در زندگی واقعاً به آن نياز دارد، همه‌اش يك كوله‌پشتی‌ست و يك مشت رفيق. / دوين الستون

 
 

Things you can do from here:

 
 

۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

خیلی خوشحال بودم که پیدات نکرده بودم

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via تزاد by Tazad on 11/18/10

فیس بوک: مکانی عجیب که در آن نه تنها کسانی که یک عمر از دستشان فرار می کردیم دوباره پیدایمان می کنند، بلکه مجبور می شویم از دوباره پیدا کردنشان هم ابراز خوشحالی کنیم.

 
 

Things you can do from here: