۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

روزهای ابری زهیر

کتاب زهیر رو خیلی وقت پیش خوندم درست فکر می کنم چهار سال پیش بود گاهی ادم بعضی کتابها و مطالب رو که می خونه ولی درست درک نمی کنه وبعد از گذشت چند وقت می بینه که اون کتاب چقدر در مورد زندگی ادم مطلب های گفته بود که اگه ادم درکش می کرد تو زندگی اش چقدر تاثیر می گذاشت شاید درون لحظه ادم به اون دیدی که می خواست نرسیده و تجربه ادم به ادم قدرت تشخیص می ده که ادم اون لحظه توانایی دیدن نشانه ها رو ندشته

ازادی بی تعهدی نیست
ازادی توانایی انتخاب وتعهد به ان انتخاب است
برگرفته از کتاب زهیر
ولی ازادی دارای بهایی است شاید در نظر اول ازادی و رسیدن به انتخاب برای ماتعهدی ایجاد کنه و نرسیدن به اون درحقیقت احساس خیانت به خودم رو در ما ایجاد کنه ولی بهایی که برای گستن تعهد هایی که داشتیم رو چه کسی می دهد نمی دونم و تنها می دونم برای بدست اوردن این ازادی بهایی می پردازیم که شاید خیلی هم ارزون نباشه
نمی دونم زندگی در کنار ادمی که بیست سال باش بودی بت احترام گذاشته عاشقت بوده و تو زندگی ات سعی کرده همیشه هر چیزی رو که ارداده می کردی برات فراهم کنه و واقعا هم از نظر مالی کم برات نگذاشته همیشه بهنرین لباسها رو پوشیدی بهترین هتل ها بودی و از نظر وجه اجتماعی شوهرت یکی از افراد نابغه ایرانی بوده دوستت داشته ودختر دختر بازی هم نبوده هوب این ادم برای اینکه تکام این چیزها رو برات فراهم کنه باید چیزی رو بده و اون چیزی نیست جز زمانی که باید برای تو بذاره و برای خودش شاید اون مثل حیلی از ادمها بلد نباشه

عشق


فقط می دونم که عشق گاهی برای ما بهای گرونی تمام میشه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر