۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

ه م جنس گرايی



دوستی ايميل زده بود که مردم نون ندارن بخورن و اونوقت تو از همجنسگرايی می نويسی. واقعيتش اينه که هيچکس نمی تونه با وبلاگ شيکم گرسنه ای رو پر کنه (که اتفاقا در ايده آل ترين وضع ما يه بار يه کارايی کرديم و همراه با شيده برای عمل مريم خانوم تونستيم از طريق وبلاگ پول جمع کنيم.) اصولا حرف درست تر می تونست اين باشه که مردم گرسنه هستن و اونوقت ماها داريم وبلاگ می نويسيم. اينجوری اگه بخوايم به قضيه فکر کنيم می تونيم خيلی چيزای ديگه هم بگيم. مثلا مردم گرسنه هستن و اونوقت ما داريم دم از ادبيات می زنيم. مردم گرسنه هستن و ما دم از حقوق بشر و حقوق زنان می زنيم. مردم گرسنه هستن و ما رستوران می ريم. مردم گرسنه هستن و ما ماشين داريم. مردم گرسنه هستن و ما سينما می ريم و پيتزا می خوريم. واقعيتش اينه که از مردم ما گرسنه تر هم وجود داره. ولی هيچکس نمی تونه به تنهايی دنيا رو نجات بده. هر کسی روال معمولی زندگی اش رو داره همراه با شادی ها و تفريحات کوچيک زندگی خودش و اگه اينا رو نداشته باشه تبديل می شه به يه آدم مريض افسرده و باری اضافه به روی دوش جامعه می شه. هر چيزی جای خودش را داره. تنها کاری که آدم های معمولی که مسئوليت مديريتی ندارن می تونن انجام بدن اينه که در حد خودشون به آدم های بی بضاعت دور و اطرافشون توجه داشته باشن و به اونها کمک کنن و در عين حال کارشون رو با وجدان انجام بدن و کم کاری و دزدی نکنن. باز هم می گم با وبلاگ نمی شه دنيا رو نجات داد و بياين يک بار برای هميشه اين توهم رو بذاريم کنار و توقع اضافی از وبلاگ هامون نداشته باشيم. ولی در عوض، يه سری اطلاع رسانی محدود می شه کرد از طريق وبلاگ ها و يه سری حرف ها زد و بحث ها کرد تو وبلاگ که جای ديگه نمی شه زياد راجع بهشون حرف زد. و اين حرف ها شايد بتونه ذهنيت حتی يک آدم رو عوض کنه. و اونوقت می شه گفت که يک وبلاگ هم تونسته رو همون آدم های دور و اطراف خودش تاثير بذاره که حکايت همون کمک کردن آدم های معمولی به آدم های دور و اطرافشون می شه.
برگرفته از وبلاگ خورشید خانوم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر