۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه

عشق و غریزه ج ن س ی




عشق و غریزه جنسی
پا ئولو کولوئلیو میگفت ادم زندگی اش مثل یک سفر هست و همگی ما مسافر این سفر هستیم تو این مسافرت از جاهای خیلی زیادی رد می شیم و خیلی چیزها می اموزیم و یاد می گیریم بدن ما بک ابزار هست تا تو این سفر بتوانیم خیلی چیزها رو تجربه کنیم بعضی از چیزها رو فقط یک بار می توانیم احساس کنیم این دست خودماست که برای احساس کردن اون حس خاص چه راهی رو انتخاب کنیم دختر و پسر بودن هیچ فرقی نمی کنه فرق اساسی توا نتخاب راهی هست که ما برمیگزینیم و این خود ما هستیم که نتیچه اش رو درک می کنیم و بعد از اینکه ازاین دنیا رفتیم فقط احساسی است که ما تواین سقر داشتیم با ما می مونه مهم نیست که اشتباه کردیم و یا فریب خوردیم مهم این که راهمون رو اگه اشتباه انتخاب کردیم و گم شدیم باید تا فرصت هست برگردیم وبرای پیدا کردن راه درست تلاش کنیم مطمئن باشید دنیا رو خدا از روی عشق افرید
عشق و غریزه جنسی
رفتار و ماهیت عشق و ارتباط اون با تمایلات و غریزه جنسی معمولا از نقطه نظرهای متفاوتی مورد بررسی قرار می گیرد مذهبی فرهنگی اجتماعی و یا علمی از نقطه نظر مذهبی عشق رابه دو نوع اسمانی و زمینی تقسیم می کنند که بحث مورد نظر ما در مورد عشق زمینی است و یا شاید مثلا از نقطه نظر فرهنگی اجتماعی هم یکی از جامع ترین تحقیقات رو میشل فوکو اندیشمند فرانسوی انجام داده که تو یک کتاب سه جلدی تاریخ روابط جنسی نوشته و نتیجه گیری می کند
امروزه ازادیهای جنسی و فردی بطور فوق العاده ای با ازادی درروابط جنسی و ابراز عشق مربط شده یعنی افراد در جوامع مدرن موقعی احساس می کنند خیلی ازاد هستند که حس کنند عشق خودشون و روابط جنسی خودشون رو ازادانه انتخاب می کنند ولی از نظر علمی تو شاخه های مختلفی و متفاوتی این مو ضوع مورد بررسی قرار گرفته است مثلا روانشناسی فیو لوژی مردم شناسی و ...
امروز می خواهیم نتیجه دو تا از تحقیقات رو بررسی کنیم اولین توسط پرفسورروانشناس بنام رابرت استرنبرگ در سال 1982 در مقاله بنام تئوری مثلث عشق انتخاب شده است و دومی توسط یک پرفسور مردم شناس بنام هلن فیشر در سال 1992 در کتابی بنام اناتومی عشق چاپ شده است
در اولین مقاله که تئوری مثلث عشق است در حقیقت سه تا مولفه را معرفی می کنند:
اولین مولفه : صمیمیت و دوستی
دومین مو لفه :هوس و دلبستگی
سومین مو لفه : وفاداری و تعهد است
این سه تا مو لفه را درسه راس یک مثلث در نظر می گیرند و ماهیت ورفتار عشق و ارتباط اون با تمایلات جنسی توسط شدت و ضعف این سه تا مولفه و نسبت اون با همدیگر بیان میشه استرنبگ بوسیله این سه مولفعه هفت ماهیت مختلف ویا هفت نوع عشق متفاوت رو بیان می کنه
اولین اون : عشق از نوع ارتباط دوستانه
دوم: عشق شیدایی
سوم : عشق تو خالی
چهارم : عشق رومانتیک
پنجم : عشق ابلهانه
ششم : عشق همراهی
هفتم : عشق کمال
معرفی این نوع عشق ها :
اگر صمیمیت و دوستی باشد و روابط بین دو طرف یک نوع رابطه دوستانه تلقی می گردد که درون فرد احساس رابطه گرم و صمیمی با طرف متقابل می کند بدون اینکه احساس هوس و دلبستگی جنسی و یا وفاداری و تعهد داشته باشد
در عشق شیدایی که همون عشق در نگاه اول بین مردم شناخته میشه این نوع عشق بدون وجود دوستی و صمیمیت و وفاداری و تعهد است و می تواند ناگهانی ایجاد شده و بصورت ناگهانی هم از بین برود همون جوری که بطور ناگهانی ایجاد شده است
مدل سوم عشق تو خالی است که در ان ممکنه عشقهای قوی تر از بین برود و تنزل می کند به عشق تو خالی که در ان تعهد و وفاداری است که باقی می ماند اما چیزی از دوستی و صمیمیت و یا هوس و دلبستگی نیست و مثلا توضیح میده که در فرهنگهایی که در ان ازدواج های از پیش تعیین شده رواج دارد ارتباط بین دو نفر معمولا با ابن عشق توخالی شروع می شه و می تونه به سمت هرکدوم از عشقهای دیگه حرکت کنه
در عشق رومانتیک می گه دونفر از نظر جنسی و جسمی بهم وابسته اند یعنی دو مولفه صمیمیت و دوستی وجود دارد و هوس و دلبستگی
اما در عشق همراهی اتفاقی که می افته هوس و دلبستگی تمام شده و یا از اول وجود نداشته اما صمیمیت و وفاداری عمیقی باقی مانده است عشق همراهی معمولا یک ارتباط فردی است که شما با فردی که زندگی مشترکی دارید بدون اینکه تمایل و کشش جنسی برقرار کنید ایجاد می شه این نوع عشق می تونه از ارتباط دوستانه نه خیلی قوی تر باشه چون مولفه وفاداری و تعهد رو داره ویا اینکه مثلا ارتباط افراد یک خانواده در حالت ایده ال از نوع عشق همراهی است و یا دوتا دوست که ارتباط دوستی عمیقی رو برقرار کردن و مدت طو لانی با هم بودن بدون اینکه هیچ گونه رابطه جنسی در جریان باشه می توانیم بعنوان عشق همراهی در نظر بگیریم
اما در مورد عشق ابلهانه می گوید این نوع عشق معمولا وفاداری و تعهد بیشتر به دلیل همان هوس و دلبستگی است بدون اینکه هیچگونه صمیمیت و دوستی پایه گذاری بشه
و اخرین وبا لاترین مرحله عشق را عشق کمال است که کامل ترین نوع عشق است که ارتیاط ایده ال رو بیان می کند که دوستان زیادی خواهان اون هستند ولی تعداد کمی به اون می رسند و ان موقعی است که سه تا مولفه صمیمیت و دوستی هوس و دلبستگی وفاداری و تعهد در ان موجود است این خلاصه ای بود از نقطه نظر استرنبگ است
اما در مقاله دوم که خلاصه ای است ازپرفسور مردم شناس هلن فیشر بنام اناتومی عشق نوشته شده است سه مرحله را برای عشق بیان می کند هوس –جذابیت – وفاداری
جالب است که بدونید یک سری ازمایشات فیزیولوژی انجام دادند و مثلا دیدن فردی که می اید و اعلام میکنه و یا گواهی می ده که یک رابطه عاشقانه با یک نفر دیگه دارد و قتی که عشقش در مرحله هوس است میزان هورمون جنسی اش در بدن زیاد است و یا وقتی که در مرحله جذابیت و دلبستگی است هورمونهای دوپامین و استروتین در بدنش زیاد است و در زمانی که در مرحله وفاداری است هورمونهای اکسیدوسین در بدنش بسیار یافت می شود فیشر معتقد است عشق با هوس شروع می شود و ان جایی که هوس و دلبستگس خیلی شدید ولی عوامل دیگه ضعیف هستند انگیزه اولیه در این مرحله غریزه و کشش جنسی تیپ ظاهری لبخند و عوامل مشابه می تواند در این مرحله بازی کنند ولی با گذر زمان دیگر عوامل می توانند رشد کنند و هوس و دلبستگی هم با توجه فردی می تواند کاهش پیدا کند عشقهایی که بصورت تو خالی باشیدایی شروع می شوند و می توانند به قسمت بالاتری از عشق تغییر جهت بد هند در مرحله جذابیت معتقد است فرد تمام علاقه مندی اش را روی شریکش متمرکز می کند و کم کم وفاداری براش مهم میشود و بصورت مشابه دو نفر اگر همدیگر را بمدت طو لانی بشناسند و وابستگی بین انها عمیق تر باشد از مرحله جذابیت وارد مرحله وفاداری می شود و با توجه به تحقیقات این عبور از جذابیت به وفاداری 2.5 سال طول می کشه بعد از این سالها البته هوس و دلبستگی کمتر می شه و عشق بصورت همراهی در می اید فیشر توضیح می ده که یکی از انگیزه های اولیه بشر تولید مثل و بقا نسل و گسترش تواناییها و تاثیر گذاری خودش و معتقد یکس از راههایی که می تواند بشر به این هدفش برسه و نزدیک بشه همین ارتباط برقرار کردن و عاشق شدن است و توضیح می ده که چگونه این بقا ء نسل در ارتیاط با عاشق شدن قرار دارد اون معتقد است که ما عاشق افرادی می شیم و ارتباط برقرار می کنیم که برای ما یک جورهایی خیلی جذاب باشن و مناسب باشن ودر طرف مقابل هم یک کشش به سمت خودمون حس کنیم این یک شرایطی برای ما فراهم می کنه که تاثیر گذاری ما روی اجتماع و محیط خودمون رو بیشتر کنیم و همینجور نسل خودمون رو گسترش بدیم البته یک استثنا خیلی مهم باری این جور عاشق شدن ها و ارتباط برقرار کردن و گسترش نسل قایل میشه و اون زمانیکه فرد اعتماد به نفس خودش رو از دست داده و فرد احساس خوبی از خودش و توانمندی های خودش نداشته باشه و میگه در این شرایط عاشق شدن خیلی سخته و ارتباط خوبی برقرار کردن با دیگران به زبان دیگر اگر خودمون رو جذاب و توانا نشون ندیم ا حتمال اینکه دیگران مارو جذاب و ببیند خیلی کمه در ادامه اینکه جه وقت یکی عاشق می شه فیشر یک توضیح جالب داره برخلاف چیزی که بسیاری مردم فکر می کنند در همه موارد عشق بین افرادی پیش می یاد که افراد مدت طولانی یکدیگر رامی شنایند مثلا فقط حود 30 درصد از عشق ها عشق از نوع نگاه اول است و بفیه اون ها بین دو نفر است که برای مدت طولانی همدیگر برخورد داشتند و همدیگررادیدند در مدلهای گوناگون و عاشق همدیگر می شن و همینطور نتیجه مهمی می گیره اینکه اگرجه ممکن است جذابیت ظاهری و یا رفتارهای ظاهری بتوانند شروع یک ارتباط رو باعث بشه ولی اون مهربانی و باهوش بودن است که ارتباط و دوام یک رایطه راتضمین می کنه و منجر به عشق بشه و می گه مهربای قوی ترین عاملی است که می تواند باعث یک ارتباط طولانی بشه فیشر در ارتباط به این سوال که برداشت اقایون و خانومها از رابطه عشق و غریزه جنسی متفاوت است توضیح می ده که اقایون معمولا بیشتر از خانومها رابطه جنسی را یک رابطه صمیمیت و دوستی حس می کنند و یک عمل دوستانه فیشر این پدیده را بوسیله تئوری تکامل توضیح می دهد و میگه در واقع یک زن در موقع امیزش این فرصت را به مرد می ده که نسل خودش را گسترش بده ونتیجه می گیره برای خانومها پیدا کردن کسی که ارتباط جنسی باش داشته باشه خیلی ساده تر است در ادامه برای پاسخ دادن به سوال که ایا سن تاثیری برروی غریزه جنسی مون دارد یا خیر توضیح می ده که معمولا اقایون اوایل دهه 20 سالگی بیشتر از سالهای بعد است ولی در خانومها اواخر 20 سالگی و ابتدای 30 سالگی هورمون علاقه جنسی بیشتر است
گرفته شده از برنامه رادیو کالج پارک برنامه 15/12/2006
www.radiocp.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر