۱۳۸۹ فروردین ۸, یکشنبه

فرشته بیکار



فرشته بيكار
مردي خواب عجيبي ديد.
او در عالم رويا ديد كه نزد فرشتگان رفته و به كارهاي آنها نگاه م يكند.
هنگام ورود ، دسته بزرگي از فرشتگان را ديد كه سخت مشغول كارند و تند
تند نام ه هايي را كه توسط پيك ها از زمين مي رسند، باز م ي كنند و آنها را
داخل جعب ههايي م يگذارند.
مرد از فرشته اي پرسيد «؟ شما داريد چكار م يكنيد » :
فرشته در حاليكه داش ت نام ه اي را باز م ي كرد، جواب داد اينجا بخش » :
دريافت است، ما دعا ها و تقاضاهاي مردم زمين را كه توسط فرشتگان به
«
ملكوت م يرسد به خداوند تحويل م يدهيم
مرد كمي جلوتر رفت . باز دسته بزرگ ديگري از فرشتگان را ديد كه
كاغذهايي را داخل پاكت مي گذارند و آنها را توسط پي ك هايي به زمين
م يفرستند.
مرد پرسيد «؟ شماها چكار م يكنيد » :
يكي از فرشتگان با عجله گفت اينجا بخش ارسال است ، ما الطاف و » :
«.
رحمات خداوند را توسط فرشتگان به بندگان زمين م يفرستيم
مرد كمي جلوتر رفت و يك فرشته را ديد كه بيكار نشسته.
مرد با تعجب از فرشته پرسيد «؟ شما اينجا چكار م يكني و چرا بيكاري » :
فرشته جواب داد اينجا بخش تصديق جواب است . مردمي كه دعاهايشان » :
مستجاب شده، بايد جواب تصديق دعا بفرستند . ولي تنها عده بسيار كمي
«
جواب م يدهند
مرد از فرشته پرسيد مردم چگونه م ي توانند جو اب تصديق دعاهايشان را » :
«
؟ بفرستند
«!
بسيار ساده است، فقط كافيست بگويند: خدايا متشكريم » : فرشته پاسخ داد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر