۱۳۸۸ اسفند ۱, شنبه

هزار و سه پند





شيطان به حضور حضرت موسي امد و گفت :آيا مي خواهي به تو هزار و سه پند بياموزم .
موسي گفت:انچه تو ميداني من بيشتر ميدانم و نيازي به پند تو ندارم .
در همين حال جبرئيل وارد شد و عرض كرد :اي موسي خداوند مي فرماييد هزار پند او فريب است اما سه پند او را بشنو موسي هم به شيطان گفت : سه پند از هزار و سه پندت را بگو .
شيطان گفت:
يك: چنانچه در خاطرت انجام دادن كار نيكي را گذراندي براي انجام آن شتاب كن وگرنه تو را پشيمان مي كنم.
دو:اگر با زنان بيگانه و نامحرم نشستي غافل از من مباش كه تو را به گمراهي وادار ميكنم .
سه:چون خشم و غضب بر تو مستولي شد جاي خود را عوض كن وگرنه فتنه به پا مي كنم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر