۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه

تولد

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via هلیا by heliaoghani on 1/29/11

پروسه بزرگ شدن به گذر روزها و ماه ها و سالها نیست ، به شناسنامه نیست . بزرگ شدن یک اتفاق درونیست . اتفاقی که گاهی به آهستگی رخ میدهد و طی سالها و گاهی یک شبه و به ناگهان .

ممکن است کسی در ۱۰ سال هیچ تغییر درونی و روحی و فکری نکند و هیچ بزرگ نشود و ممکن است کسی در ۱ سال به اندازه ۱۰ سال بزرگ شود .

بزرگ شدن آن وقتی است که دیدت به زندگی تغییر میکند و یا کلا عوض میشود . بزرگ شدن یک حس درونی است و این پروسه با روح انسان سر و کار دارد نه با جسم او . از اینجاست که بعضی روحها انگار هزار سال دارند و بعضی دیگر انگار همیشه بچه اند .

یک وقتهایی حس میکنی بزرگ شده ای ، تغییر کرده ای ، دیدت به زندگی دید دیگری شده . ولی دیگران انگار نمیبینند و یا نمیفهمند و یا شاید تو این تغییر را بیرونی و قابل دیدن و فهمیدن نمیکنی . به هر دلیلی : شاید ترس ، ترس از قضاوت کسانی که شاید این توی جدید را نشناسند و دوست نداشته باشند و قبولش نکنند .  شاید هم چون نمیدانی چگونه بروزش دهی . کم کم ؟ یک شبه؟

به هر حال برای این بزرگ شدن که در واقع مهم تر از بزرگ شدن شناسنامه ایست جشنی گرفته نمیشود و نه کیک تولدی و نه شمعی در کار است . کسی به رسمیت نمیشناسد اینگونه بزرگ شدنها را ، پا به سن گذاشتنها را . این میشود که کم کم خودت هم انگار یادت میرود . کم کم طی روزها و ماهها انگار همه چیز به شکل قبل بر می گردد . پوسته ی تازه شاید همش خواب وخیالی بوده . زمانی میرسد که دیگر یادی هم ازش نمیماند و تو عقب گرد میکنی به آهستگی ، بدون اینکه بفهمی و این بدترین اتفاقی است که در زندگی کسی میتواند رخ دهد.


 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر