۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

تو جک را نمی‌شناسی

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via یک پزشک by faranak on 6/30/10

فرانک مجیدی: چند وقت پیش، به عادت همیشگی کارها و عکس‌های هنرپیشه‌ها و کارگردان‌های محبوبم را چک می‌کردم. مسلماً «آل پاچینو» در صدر علاقمندی‌های من هست. یکی از عکس‌ها مراسم «فرش قرمز» او در کنار مرد سپید مویی بود که چهره‌ای آشنا داشت. آن مرد دکتر «جک کوورکیان» بود! حتماً مطلبی را که درباره‌اش در این وبلاگ خوانده‌اید، به یاد دارید. یادم می‌آید با خودم گفتم چقدر می‌تواند گستاخ باشد! آن همه آدم کشته و حالا با آل پاچینو، خوشحال و خندان، عکس یادگاری می‌اندازد! می‌دانستم عکس مربوط به افتتاحیه‌ی پخش فیلم تلویزیونی «تو جک را نمی‌شناسی» به کارگردانی «بری لویسن» است و آل پاچینو نقش کوورکیان را دارد، اما با همه‌ی این‌ها کوورکیان به نظر من یک قاتل بود که با این عکس، معلوم می‌شد وجدان راحتی هم دارد! اصلاً خوشم نیامد. با این‌حال، دیدن بازی آل پاچینو، آن‌قدر برایم ارزشمند بود که این فیلم را ببینم.

دهه‌ی نود است. دکتر جک کووارکیان (آل پاچینو) به فکر حرکت تازه‌ای در دنیای پزشکی است. او می‌خواهد بیماران غیر قابل درمان را که برای زندگی تمایلی ندارند، با خواست خودشان، در مرگ یاری دهد. این حرکت باعث می‌شود…

جک کووارکیان، با نام واقعی مراد کووارکیان، از والدینی ارمنی بازمانده از قتل‌عام ارامنه در میشیگان آمریکا زاده‌شد. در دهه‌ی ۸۰، کوورکیان رشته‌ مقالاتی برای مجله‌ی آلمانی "Medicine & Law" در باب اُتانازی نوشت. بین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸، کوورکیان به مرگ ۱۳۳ بیمار کمک کرد. او سرم‌های لازم، یا ماسک گاز کربن مونو اکسید برای مرگ را طوری تنظیم می‌کرد که بیماران با اختیار خود، آن را به‌کار اندازند و بمیرند. در حقیقت، پس از دو مرگ نخست به‌روش تزریق، پروانه‌ی طبابت او ابطال شده‌بود و دیگر نمی‌توانست به سرم‌های لازم دسترسی یابد. بنابراین، او ماسک گاز را برگزید. کووارکیان بخاطر اقداماتش، بارها تحت فشار قانونی قرار گرفت و هر بار، با دفاع خوب خودش و وکیلش «جفری فایگر» تبرئه می‌شد. در شرایطی که کووارکیان در اوج شهرت بود و حتی تصویرش روی مجله‌ی تایم هم رفته‌بود، تصمیمش در ۲۲ دسامبر سال ۹۸ برایش دردسر ساز شد. ۱۳۰اُمین کسی که او به مرگش کمک کرد، تامس یوک، ۵۲ ساله و مبتلا به بیماری لوگریک (۱) بود. او فیلم ویدئویی روش متفاوت مرگ او را، که این‌بار تزریق مستقیم توسط خود کووارکیان بود، در اختیار برنامه‌ی ۶۰ دقیقه قرار داد. این فیلم، باعث تشکیل دادگاهی شد که کووارکیان را متهم به قتل درجه‌ی یک کرد. کووارکیان ترجیح داد خود از اعمالش دفاع کند و از وکیل استفاده نکرد. در نهایت، هیئت منصفه او را در قتل درجه‌ی دو گناهکار دانست و قاضی حکم زندان ۱۰ تا ۲۵ سال برای او داد. او پس از ۸ سال و ۲ و نیم ماه، در سال ۲۰۰۷، از زندان آزاد شد.

جک کووارکیان مبتلا به هپاتیت C است که در جریان تحقیقاتش درباره‌ی انتقال خون در ویتنام، بدان مبتلا شد. پس از آزادی‌اش، مهمان برنامه‌ی «لری کینگ» شد تا از برنامه‌های آینده و روزهای زندانش بگوید. او در ۱۵ ژانویه‌ی ۲۰۰۸، در اجتماعی با بیش از ۴۰۰۰ شنونده در دانشگاه فلوریدا شرکت کرد و گفت: «هدف من کمک به بیمارانم است، نه موجب مرگ شدن. هدفم پایان رنج بود، این باید غیرمجرمانه محسوب شود.» در آوریل سال ۲۰۱۰، در پاسخ به پرسش «اندرسن کوپر» برای شبکه‌ی سی‌ان‌ان، که پرسید: «آیا شما می‌گویید پزشکان همواره نقش خدا را بازی می‌کنند؟» گفت: «البته. هرگاه شما یک روند طبیعی را مختل می‌کنید، نقش خداوند را بازی می‌کنید.» کووارکیان یک موسیقیدان جاز است و تابلوهای رنگ‌روغنی می‌کشد که گاه، از خون خودش در آن‌ها استفاده می‌شود. تابلوهای ترسناک او، نمادی از خاطرات وحشتناک والدینش از کشتارارامنه است.

فیلم «تو جک را نمی‌شناسی» از روی کتاب «میان مردن و مرده» (Between The Dying And The Dead) به قلم دوست کوارکیان، «نیل نیکول» (که جان گودمن نقشش را بازی می‌کرد) و «هری وایلی»، ساخته‌شده. معمولاً کمتر فیلمی در ستایش مرگ و انتخاب آن ساخته می‌شود. موفق‌ترین و زیباترین فیلم پیش از این، «دریای درون»، ساخته‌ی «آلخاندرو آمنه‌بار» است. با خواندن معرفی فوق از کووارکیان، شما نمی‌تونید او را بشناسید. چنان‌که من این کلیات را می‌دانستم، اما واقعاً حق با نام فیلم است. من جک را نمی‌شناختم. او به تمام بیماران کمک نمی‌کرد. فقط آن‌هایی که می‌دانست هیچ شانسی ندارند، و اصرار می‌کرد هوشیارانه انتخاب کنند و هرگاه پشیمان شدند، عملیات را متوقف کنند. شما حتی بدون دیدن بیماران هم نمی‌توانید راجع به عمل جک قضاوت کنید. این بیماران، واقعاً به ته خط رسیده‌بودند. بازگشت و معجزه‌ای برایشان متصور نبود، هر نفسشان باعث عذابشان بود، و مهم‌تر آن‌که توان جنگیدن بیشتر را در خود نمی‌دیدند. در دقیقه‌ی ۷۶ و ۸۱ فیلم، تصاویری از جوان ۳۰ ساله‌ای به نام «تامس هاید» می‌بینیم که مبتلا به لوگریک بود. بیش از آن‌که کلمات بتوانند بیان کنند، حال او منقلب‌کننده بود. او زجر زیادی می‌کشید و انتخابش را کرده‌بود. این تکان‌دهنده‌ترین صحنه‌ی فیلم بود. خیلی راحت است که بنشینیم و از اخلاقیات سخن بگوییم. بگوییم او حق ندارد جان کسی را بگیرد. اما، در جواب وکیل چه می‌گویید؟ «وقتی کسی بیهوش است و لوله‌ها را از او جدا می‌کنید، این عمل غیر قانونیست، اما وقتی هوشیار است و خودش تصمیم می‌گیرد بمیرد، آن را جرم می‌دانید؟» چطور باید تصمیم گرفت؟ ما چه می‌کردیم؟

بازی‌های فیلم بسیار عالی‌اند، اما از فیلمی با حضور آل پاچینو چه انتظاری دارید؟ وقتی او هست، دیگر کسی را نمی‌بینید. محو حضور او هستید و دکتر کووارکیان‌ی که او روایت می‌کند. زیباترین صحنه‌ی بازی او، زمانی‌ است که ماجرای مرگ مادرش و ناتوانی خود را در کمک به او را برای جنت گود (سوزان ساراندون) تعریف می‌کند. همه‌چیز به‌خوبی بیانگر ماجراییست که در طول سال‌ها برای کووارکیان اتفاق می‌افتد و حرکات قانونی، اجتماعی و سیاسی را روایت می‌کند. فیلم با موسیقی زیبای «مارسلو زارووس» آغاز می‌شود که من را به یاد مخلوطی از موسیقی‌های متن «استخوان‌ها دوست‌داشتنی» و «جاده‌ی رولوشنری» می‌اندازد. و می‌توانید در اینجا بشنوید و دانلود کنید.

جک کووارکیان راه و انتخاب تازه‌ای به بیماران نشان می‌داد. ما از چه می‌ترسیم؟ مرگ، دومین اتفاق واقعاً بزرگ زندگی است!

پانوشت ۱- بیماری Lou Gehrig همان بیماری ALS است که قبلا در وبلاگ در موردش نوشته‌ایم.

پست‌های مشابه این مطلب

No related posts.

5 دیدگاه برای این نوشته:

  1. نويسنده فارسي:
    2010-07-01 07:44:13 من كه علاقمند خوندنش نبودم اما خسته نباشيد
  2. نغمـــا:
    2010-07-01 13:57:48 سلام آقای پزشک من عاشق آل-رابرت-مارلون-پل هستم اما درصدی از فیلماشون رو هنوز نتونستم پیدا کنم تو تهران.اینترنتم هم ذغالیه..خواهش می کنم راهنمایی کنید..محتاج محتاجـــــم
  3. بابک:
    2010-07-01 15:10:41 اس کاش لینک دانلود فیلم هم میذاشتین ما هم می دیدیم.
  4. xatoun:
    2010-07-01 22:15:34 خيلي عالي نوشته بودين. از خوندن سطر به سطرش لذت بردم. به نظر من هم كارش قابل تقدير بوده چون بيمار خودش انتخاب كرده و هوشيارانه مرگ رو برگزيده. اگر چه قبول دارم كه سخته
  5. wc:
    2010-07-02 14:20:39 فیلم دیگه ای که میتونم بهش اشاره کنم که در ارتباط با اخلاقیاته ،فیلم مه است البته نه به قدرت این فیلم ولی....

ارسال نظر سریع


اگر مایل به دادن نظر هستید و از طرفی اصلا حوصله ندارید به خود وبلاگ سر بزنید و دقایقی منتظر لود شدن صفحه بمانید و اینترنت لاک پشتی دارید، می‌توانید با کلیک بر روی «ارسال نظر سریع»، با سرعت بیشتری برای وبلاگم کامنت بگذارید.


 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر