۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

ادمک

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

by Matt on 6/25/10

حکایت آن مرد را فراموش نکرده ای که نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت گفت . جناب دکتر فرمودن به فلان سیرک برو . آنجا دلقکی هست ، اینقدر میخنداندت تا غمت یادت برود . مرد لبخند تلخی زد و گفت من همان دلقکم

 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر