۱۳۸۹ خرداد ۲۷, پنجشنبه

نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via Café Canapè on 6/7/10

نامه به کودکی که هرگز زاده نشد/ اوریانا فالاچی؛ ترجمه یغما گلرویی. -تهران، نشر دارینوش، 118


هدیه‏ای بود از عزیزترین آدم زندگی‏ام. آن‏قدر شوق خواندنش را داشتم؛ که نتوانستم تا رسیدن به مقصد، صبر کنم. ماشین که شروع به حرکت کرد؛ و آن دست‏های صمیمی، که برای بدرقه‏ام در هوا تکان می‏خوردند، از زاویه‏ی دید خارج شدند؛ خواندنش را آغاز کردم.

اوریانا فالاچی روزنامه‏نگار، مصاحبه‏گر سیاسی و نویسنده‏ی معروف ایتالیایی است و "نامه به کودکی که هرگز زاده نشد" در زمره آثار برجسته‏ی وی قرار دارد.

داستان حول محور زندگی زنی می‏گذرد که ناخواسته، حامله می‏شود. او که بر سر ادامه‏ی حیات یا سقط جنین شک دارد و نگران به‏دنیا آمدن فرزندش در این دنیای بی‏رحم است؛ سرانجام، تصمیم به نگه‏داشتن و عشق‏ ورزیدن به او می‏گیرد.


اوریانا در سرآغاز کتابش نوشته:


"دلیلی برای دروغ گفتن نیست! من مانند بسیاری از هم‏جنسانم حقیقت را انکار نمی‏کنم: آن‏چه از زبان قهرمان این کتاب حکایت کرده‏ام، ماجرایی‏ست که – در زمانی نه‏چندان دور- برای خودم اتفاق افتاده! من حامله شدم، به طفلی که در شکم داشتم عشق ورزیدم و ..."


در پایان، جنین بر اثر بی‏موالاتی‏های مادر، سقط می‏شود. و به مادرش نگاه تازه‏ای به زندگی، هدیه می‏کند.


"زن بودن خیلی قشنگه! چیزیه که یه شجاعت تموم‏نشدنی می‏خواد! یه جنگ که پایون نداره! اگه یه دختر به‏دنیا بیای، خیلی چیزا رو باید یاد بگیری! اول از همه باید خیلی بجنگی تا بتونی بگی اگه خدایی وجود داشته باشه، می‏شه مثه یه پیرزن مو‏سفید یا یه دختر قشنگ نقاشیش کرد! خیلی باید بجنگی تا بتونی بگی وقتی حوا سیب ممنوعه رو چید گناه به‏وجود نیومد؛ اون روز یه قدرت باشکوه متولد شد که بهش نافرمانی می‏گن!"


Miss. Lemon


 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر