۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه

بار هستی، این بار در تهران

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 



عکسی گرفته می شود، ده سال بعد نویسنده ای رمانی می نویسد و ده سال بعدترش فیلمسازی آن را فیلم می کند و پنجاه سال بعد در گوشه ای از جهان کسی آن را می بیند و ساعت ها به آن فکر می کند.


در میان آن همه جمعیت که سال پیش، ۲۵ خرداد در میدان آزادی جمع شده بود، حتما «ترزا»یی بوده که از مهاجمان عکس می گرفته و حتما «توماژ»ی بوده که پی معشوقه اش دویده باشد. کاش «میلان کوندرا»یی پیدا شود و رمانی بنویسد از زندگی دو زن و یک مرد میان آن همه جمعیت که برای آزادی جلوی اسلحه ها ایستادند و سرانجام در سرنوشت های خود گم شدند. شاید کسی ده سال بعدتر فیلمی بسازد از «بار هستی» که داستانی را در تهران روایت می کند. مگر تهران چه کم از پراگ داشت آن روزها.

میلان کوندرایی باید ظهور کند. بار هستی دارد سنگین می شود و کسی باید آن را بنویسد.




 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر