۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

چهارشنبه 24 اسفند ماه 1389

چهارشنبه 24 اسفند ماه 1389
نمی دونم تو این روزباید اتفاق خاصی بیفته یا نه چیزی که من رو واداشت
که به نوشتن این مطلب این هست که اتفاق ساده می تونه چه اتفاقا ت دیگه
ای رو بعه دنبال داشته باشه
ترس من از اتفاقاتی که براحتی ممکنه اتفاق بیفته دوست ندارم جزو کسانی
باشم که تو شهر باشم
تراژدی چهارشنبه اخر سال ممکنه بایک اتفاق ساده رخ بده و اون هم از دست
دادن برق وسیستم روشنایی باشه یادمه که چند سال پیش که برق تهران و
کشور برای چند ساعت قطع شد چه حرج و مرجی تو ترافیک تهران رخ داد حالا
فرض کنید این اتفاق در این روز رخ بده بایک اتش سوری کوچیک که یک بمب اتش
زا می تونه ایجاد کنه و یا ....
سیستم روشنایی و برق منطقه ای و پست ها برق یکی از مراکز بسیار مهم
هستند درصورتیکه در جه حرارت یک ترانس بالا بره حالا بر اثر استفاده بیش
از حد و یا حرارت خارجی ایجاد شده بوسیله یک محرک خارجی ... و اتش سوزی
و انفجار در پست برق فشار بالا و پایین و یا منطقه ای و.. سیستم برق و
روشنایی از کار می یفته و یا از کار افتادن سیستم نوزیه برق ویا ... از
دست رفتن سیستم روشنایی و خاموشی شهربه هر دلیل به معنی حرج و مرج کامل
و قفل شده ترافیک شهر و.... تو این وضعیت فقط لازم خودتون فکر کنید که
چی ممکنه بشه
یا اتش سوزی چند خودرو که سطح شهر تو ترافیک گیر کردن و کسترش اتش سوری
به کل شهر رو موجب می شه
حالا فکر کنید که برای مهار اتش سوزی ایجاد شده تو خاموشی شهر سیستم اطفا
حریق به نیروی اتش نشانی گیر کرده تو ترافیک شهر و شیرها ی اتش نشانی که
به سیتم اب شهری وصل هست باز کردن شیره های مرزی سیستم توزیع اب شهری
که موجود هستند و در سطح شهر پخش هستند و تهران رو به 11 منطقه فشار جدا
از هم جدا کردن افت فشار منطقه های و در نتیجه از کار افتادن سیستم اتش
نشانی و... و
حالا نیروی انتظامی که تو خودورهاشون گیر کردن یا سوار موتور هستند و با
یک ضربه کوچیک از موتورشون پرت می شن پایین و یا زیر موتورشون می مونن
فکر می کنم بدترین کابوس هر دوچرخه سوار یا موتور سوار قفل شدن چرخش باش
و با مغز امدن روی زمین
موتور به نظر من یک وسیله نقلیه هست که راکب اون هیچ ایمنی از نظر برخورد
جسم فیزیکی با اون رو نداره و یا تو چاله افتادن تو تاریکی و حفظ تعادل
بزرگترین مشکل اون هست مخصوصا دو نفر اگر باشن
فکر نمی کنم گروه های 2 یا سه نفر تو این شهر که روشنایی نداره و تو هر
کوچه اش ممکنه یک اتفاقی در کمین باشه جالب باشه چون اگر گیر بیفتند خدا
می دونه چه اتفاقی ممکنه بیفته تنها گروه های 10 تا 15 تاییی جواب می ده
که اونها هم کند و متمر کز عمل مکنند و نمی تونن جواب گوی باش و بخاطر
متمر کز بودن هدف خیلی راحتی برای یک بچه دبستانی که می دونه چه جوری با
100 گرم اکلید و سرنژ و 50 گرم خورده شیشه و ساچمه تفگ بادی یم چیزی
بسازه که می تونه خیلی خطر ناک باشه
حالا بگزریم که مبحث پست های فشار شکن گاز و... چیزهای دیگه جایی خودش رو
دارن من که چهارشنبه سوری رو تر جیح می دم هر جا باشم بغیر از شهر
چون می دونم این چهارشنبه سوری با چهارشنبه سوری ها دیگه خیلی فرق داره
البته خیلی اتفاقات دیگه هم ممکنه درنظر گرفته بشه ولی دوست ندارم
نعطیلاتم رو یک جا دیگه ای چیزی که برنامه ریزی کردم باشم من اگر بودم
دودست این بابا برقی رو مچسبیدم که اگر یه طوری اش بشه تا اخر سال هم
بابا برقی بدون بابا برق

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر