۱۳۹۰ فروردین ۴, پنجشنبه

جدایی یک نسل از ایران

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 

via بر ساحل سلامت by سمیه توحیدلو on 3/22/11

جدایی نادر از سیمین را دیدم. از همان اول که سیمین در دادگاه نشسته بود برای جدا شدن، تا همه انتظارهایش برای برگشتن به خانه، احساس می کردم روایت نسل جوان امروز را می کند این فیلم. جذب تعلیق ها نبودم که بازیگری آنقدر مبهوت کننده بود که روایت فیلم چندان برایم فرقی نمی کرد، خصوصا اینکه می دانستی آنچه انتظارش را داری در این فیلم نخواهی دید.

فیلم پر بود از مفهوم و پر بود از نشانه. همراه ما اعتقاد داشت پدربزرگ سمبل ایران است. سمبل و نماد یک کشور مقابل یک نسل. روز به روز خمیده و ناتوان می شود در برابر مشکلات نسل جدید. می خواهد که دست فرزندانش را بگیرد تا از او جدا نشوند، اما توانایی اش رو به اضمحلال است. آرام عرصه را به جدیدتر ها وامی گذارد. اما وقتی که می رود ، همه چیز تمام می شود. شاید هم خراب!

فیلم می توانست انواع مخاطب را به خود جذب کند. نفس ماندگاری اش هم همین است. هرچند که از اول کمی تمسخر امیز می آید اشکال شرعی پرسیدن های راضیه در زمان های اضطرار، اما در انتها همین اعتقاد از پافشاری بر دروغ و پنهانکاری نجاتش می دهد. اتفاقی که درباره دیگران تا به انتها نمی افتد.

جدایی نادر از سیمین فیلم تاثیر گذاری بود که ارزش وقت گذاشتن و دیدن دارد. برای ما که ارزشمند بود. خصوصا اینکه فیلم را دو سه ساعتی مانده به سال تحویل دیده باشی. فکر نمی کنم هیچ اکرانی از فیلم در سینما آزادی به خلوتی آن اکرانی که ما دیدیم بتواند که بشود.


 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر