۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

شما یادتون نمیاد ولی..تهه تهش هممون آدمیم!

 
 

Sent to you by ali via Google Reader:

 
 


چندوقتیه جماعت نوستال باز تو نت زیاد شده. نه اینکه اتفاق خاصی افتاده باشه ها،نه! فقط اونایی که چند دهه پیش تو قنداق و گهواره بودن حالا بزرگ شدن و دارن خودی نشون میدن!

چندروز پیش ی پیج تو فیس بوک پیداکردم با عنوان "شما یادتون نمیاد" که ملت میان خاطرات مشترک دو سه دهه گذشتشون(اکثرا دهه 50، 60، 70) رو نقل میکنند و به قولی نوستالژی خون آدمو بالا پایین میکنن(البته قبل از اون تو گودر و توئیتر از این دست مطالب دیده بودم. ولی نسخه فیس بوکی اون به نظرم بهتره) ی حس غریبی به آدم دست میده، هم خوشحالی از یادآوری خاطرات سالهای گذشته هم غمگین که چقدر زود گذشت و چقدر سخت بود و .. چه زمان و مکان بدی به دنیا اومدیم ما!

هم اونایی که جوونی نکردن، هم اونایی که بچگی سخت و تلخی داشتن و… کلا همه تو شرایط خاصی بودیم. تو واقعیت خارج از دنیای مجازی خیلیاشون اینطوری نیستن، طرف حالا واسه خودش کسی شده کلی ریش و پشم داره، یا اون یکی شوهر کرده و حالا بچه داره.. بعد تو بچگی کارایی میکرده که باورش برای آدم سخته؛ کار بدی نیست. دوست داشتنیه باعث میشه با اون بُعد پنهان شخصیتیشون آشنا بشی و یادت باشه همه مثل همیم، خوشبختانه یا بدبختانه تو این حوالی به دنیا اومدیم و شاهد بدی و خوبی های مشترکی بود. سرنوشته دیگه چه میشه کرد..؟ حداقل خودمون هوای همدیگرو داشته باشیم  :?

ادامه مطلب ی سری از مطالب گلچین شده رو قرار دادم فیض ببرید :D

شما یادتون نمیاد، کاغذ باطله و نون خشکه میدادیم به نمکی ، نمک بهمون میداد بعدش هم نمک ید دار اومد که پیشرفت کرده بود نمک ید دار میداد، تابستونها هم دمپایی پاره میگرفت جوجه های رنگی میداد.

شما یادتون نمیاد، آخر همه فیلم ویدئو‌ها شو ضبط میکردن.

شما یادتون نمی یاد، بچه که بودیم می خواستیم بریم حموم باید 1 ساعت قبل بخاری تو حموم روشن میکردیم.

شما یادتون نمیاد، کیک می خریدیم پونزه زار. کاغذ زیرش رو هم می جویدم!

شما یادتون نمیاد آسیاب بشین میشینم، آسیاب پاشو پامیشم، آسیاب بچرخ میچرخم، آسیاب پاشو،پا نمیشم؛ جوون ننه جون، پا نمیشم؛… جوونه قفل چمدون،پامیشم..آسیاب تند ترش کن، تندتر تندترش کن!

شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میزاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.

شما یادتون نمیاد؛ جمعه شبا سریال جنگجویان کوهستان رو، فرداش همه تو مدرسه جوگیر بودیم.

شما یادتون نمیاد ، پیک نوروزی که شب عید میدادن دستمون حالمونو تا روز آخر عید میگرفتن !

شما يادتون نمياد، اون قايق ها رو که توش نفت ميريختيم و با يه تيکه پنبه براش فتيله درست ميکرديم و بعد روشنش ميکرديم و ميگذاشتيمش تو حوض. بعدش هم پت پت صدا ميکرد و حرکت ميکرد و ما هم کلي خر کيف ميشديم..!!!

شما یادتون نمیاد اونجا که الان برج میلاد ساختن، جمعه ها موتورهای کراس میومدن تمرین و نمایش. عشقمون این بود که بریم اونا رو ببینیم. راستی چی شدن اینا؟

شما یادتون نمیاد، این چیه این چی چیه؟ کفش نهرین بچه ها, شما هم میخواین؟ بـــــله..

شما یادتون نمیاد سریال آیینه ، دو قسمتی بود اول زن و شوهر ها بد بودند و خیلی دعوا میکردند بعد قسمت دوم : زندگی شیرین می شود بود و همه قربون صدقه هم می رفتند. یه قسمتی بود که زن و شوهر ازدواج کرده بودند همه براشون ساعت دیواری اورده بودند. بعد قسمت زندگی شیرین میشود جواد خدایاری و مهین شهابی برای زوج جوان چایی و قند و شک…ر بردند همه از حسن سلیقه این دو نفر انگشت به دهان موندند و ما باید نتیجه میگرفتیم که چایی بهترین هدیه عروسی می تونه باشه.

شمما یادتون نمیاد: ستاره آی ستاره پولک ابر پاره، به من بگو وقتی که خواب نبودی بابامو تو ندیدی؟
دیدمش از اونجا رفت اون بالا بالاها رفت بالا پیش خدا رفت
خدا که مهربونه پیش بابام میمونه
گریه نمیکنم من که شاد نباشه دشمن

شما یادتون نمیاد چرخ فلکی که چرخو فلکش رو میاورد 4 تا جا بیشتر نداشت و با دست میچرخوندش.

شما یادتون نمیاد، همیشه کفش پاشنه بلندای مامانمونو می پوشیدیم و احساس بزرگی بهمون دست میداد.

شما یادتون نمیاد چکمه پلاستیکی که مامانا از کفش ملی میخریدند پامون میکردند.

شما یادتون نمیاد… فیلم ویدئو که یواشکی زیرپیرهنمون قایم می کردیم؛بعدم می گفتیم کیفیتش آینه س!

شما یادتون نمیاد اون سریالی که مرد دوچرخه سوار میگفت دریا موجه کاکا دریا موجه (دریا با کسره د )

شما یادتون نمیاد…جنازه از ویدئو راحت تر جا به جا می شد!

شما یادتون نمیاد شیشه های همه خونه ها چسب ضربدری داشت.

شما یادتون نمیاد…تا پلیس میدیدم صدای ضبط ماشین رو کم میکردیم!

شما یادتون نمیاد که چه حالی ازت گرفته می شد وقتی تعطیلات عید تموم داشت تموم می شد و یادت می آمد پیک نوروزیت را با اون همه تکالیفی که معلمت بهت داده رو هنوز انجام ندادی واقعا که هنوزم وقتی یادم می یاد گریم می گیره.

شما یادتون نمیاد،انگشتامونو تو هم کلید میکردیم یکیشونو قایم میکردیم اینو میخوندیم: بر پاااا….بر جاااا…. کی غایبه؟ مرجاااان…دروغ نگو من اینجااام…

شما یادتون نمیاد، چقدر زجر آور بود شنیدن آهنگ مدرسه ها وا شده اونم صبح اول مهر.

شما یادتون نمیاد به زور می بردنموم نماز،ما هم برای اینکه نریم می رفتیم تو دستشویی ها قایم می شدیم!

شما یادتون نمیاد، توی سریال در پناه تو وقتی بابای مریم سیلی آبداری زد به رامین چقدر خوشحال شدیم!

شما یادتون نمیاد, سریال روزی روزگاری که پخش میشد تیکه کلام رایج بین مردم شده بود "التماس نکن"

شما یادتون نمیاد، تو بلفی و لیلیبیت.. عمو دکتره همیشه مست و پاتیل بود! دماغش همیشه قرمز بود و بطزی مشـ.روبـش دستش!

شما یادتون نمیاد، زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون.

شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی.

شما یادتون نمیاد آتروپات رو که گرم میکرد.

شما يادتون نمياد ولي سره كلاس انشاء كه ميشد اگه نوشته بوديم دل تو دلمون نبود معلم صدا بزنه ولي اگه ننوشته بوديم زنگ استراحت دل درد ميگرفتيم!

شما یادتون نمیاد اون وقتا واسه ختنه کردن دکتر نمیرفتیم که…یه دونه اوستا کار میومد با یه قیچی!

شما یادتون نمیاد یک مدت از این مداد تراش رو میزی ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود.

شما یادتون نمیاد، بازی اسم فامیل. میوه:ریواس. غذا:ریواس پلو…..!

شما يادتون نمياد دبستان كه بوديم معلم بهداشت يه ساعتايي مي اومد با مدادامون لاي موهامونو نگاه مي كرد.

شما یادتون نمیاد، دبستان بودیم اول کتاب فارسی نوشته بود امید من به شما دبستانی هاست! رفتیم دبیرستان دوباره اول کتاب فارسی نوشته بود امید من به شما دبیرستانی هاست – خدا رحمتت کنه اما بالاخره امیدت به کی بود!؟؟

شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم همیشه وقتی دامن می پوشیدیم .. مامان مرتب تذکر می داد درست بشین دختر!!

شما یادتون نمیاد! روی فیلمای عروسی، موقعی که دوماد داشت حلقه رو توی انگشت عروس می کرد؛ آهنگ یه حلقه طلایی معین و می ذاشتن.

شما یادتون نمیاد:قبل از شروع برنامه یه مجری میومد اولش شعر می خوند بعد هم برنامه ها رو پشت سر هم اعلام می کرد…آخرشم می گفت شما رو به دیدن برنامه ی فلان دعوت می کنم..

شما یادتون نمیاد تو فیلم سازدهنی مرده با دوچرخه توکوچه ها دور میزدو میخوند:دِریااااااا موجه کا کا.. دِریا موجه.

شما یادتون نمیاد، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.

شما یادتون نمیاد، اولین بار که سر کلاس مثلثات سینوس،کسینوس درس می‌دادن بزور جلوی خندمونو میگرفتیم!

شما یادتون نمیاد، این آواز مُد شده بود پسرا تو کوچه میخوندن: آآآآآی نسیم سحری صبر کن، مارا با خود ببر از کوچه ها،آآآی…

شما یادتون نمیاد، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ

شما یادتون نمیاد، مراد برقی عاشق محبوبه بود، وقتی سریال مراد برقی شروع میشد پرنده تو خیابونها پر نمی‌زد.

شما یادتون نمیاد ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.

39703_151389068211991_100000226967065_497690_1875681_n 39784_110944755627484_100001358810987_75055_5933329_n 40340_1258584204704_1832612744_511937_7779300_n 40830_1170569362521_1776617834_318619_7415294_n 41045_144232292277381_100000718334686_254339_4416607_n 41281_1264740758650_1833714509_558139_5767683_n 41284_105893076138902_100001546307544_46106_7214092_n 41284_105893076138902_100001546307544_46106_7214092_n 44456_109092022480395_100001387940488_78347_2746042_n 44730_149972048365112_100000569540485_380724_3183714_n 45405_109246012465879_100001414418550_76994_3029802_n 45912_1489056540521_1057185346_31452914_511088_n 46063_1328620309776_1659004106_708752_6471017_n 46639_148407308527274_100000740176862_292121_68008_n 46639_148407308527274_100000740176862_292121_68008_n 46646_149974381698212_100000569540485_380738_6759034_n 46714_109663149091854_100001445081463_73261_4960904_n 46861_149970465031937_100000569540485_380717_6879630_n 47076_1181631037950_1743421462_324836_1856562_n 47240_433910582718_827272718_4859057_2052405_n 47240_433910582718_827272718_4859057_2052405_n 47320_1264739318614_1833714509_558128_7784710_n 47386_158105790866954_100000026037027_544635_1680058_n 47427_1369402001863_1436105928_30840949_7782017_n 47427_1369402001863_1436105928_30840949_7782017_n 47804_109652612426241_100001445081463_73148_2383322_n 47804_109652612426241_100001445081463_73148_2383322_n 47828_425342349334_585839334_5001282_7506743_n 47828_425342349334_585839334_5001282_7506743_n 57888_156808380997737_100000057288602_515354_2070754_n 57944_433370054188_712584188_4729737_7268562_n 58343_1375611516913_1430598015_30865532_2353432_n 58343_1375611516913_1430598015_30865532_2353432_n 58367_1264013980481_1833714509_556564_5457911_n 58543_433369389188_712584188_4729706_1157384_n 58626_105888179472725_100001546307544_46073_2899253_n 58770_1490585437241_1612151699_1198454_7895802_n 58789_1495059509633_1628440220_1143729_2098031_n 58789_1495059509633_1628440220_1143729_2098031_n 59006_112331358825484_100001458617932_92907_6195160_n 59525_433368419188_712584188_4729690_3478661_n lhduagijkeek68tjf4u Oshin نسل آب شده ژیان

پدر داشت روزنامه مي خواند پسر که حوصله اش سر رفته بود پيش پدرش رفت و گفت : پدر بيا بازي کنيم پدر که بي حوصله بود چند تکه از روزنامه که عکس نقشه دنيا بود تکه تکه کرد و به پسرش داد و گفت برو درستش کن . پسر هم رفت و بعد از مدتي عکس را به پدرش داد. پدر ديد پسرش نقشه جهان رو کاملاً درست جمع کرده از او پرسيد که نقشه جهان رو …از کجا ياد گرفتي؟ پسر گفت : من عکس اون آدم پشت صفحه رو درست کردم . وقتي آدمها درست بشن دنيا هم درست ميشه !



 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر