۱۳۸۸ مرداد ۲۹, پنجشنبه

خانه سوسن کجاست

ازوبلاگ دیگران
برای رسیدن به امنیت اجتماعی فکر می کنم که راه طولانی در پیش است برای اینکه بساری از قدرتمندان بوسیله پشتیبانی از قانون و برداشتهای شبیه به قرون وسطا سعی در هوسرانی و ...دارند

خانه سوسن کجاست؟

امروز سوسن زنگ زد. خیلی وقت بود گمش کرده بودیم، از وقتی از اوین آزاد شد و به خانه پدرش، جایی که از 14 سالگی برادرش در آن به او تجاوز می کرد برگشت، جایی که سکوت مادر و تایید پدر، سالیان سال وحشت شبهای او را تداوم می بخشید، تا اینکه مردی در زندگیش پیدا شد که می گفت دوستش دارد و سایه سنگین برادر را از سر او کوتاه می کند که کرد اما وقتی او و سوسن به اتهام رابطه نامشروع دستگیر شدند، تجاوز سالیان سال برادر شد موضوع اتهامی سنگین: "زنای با محارم". وقتی سوسن را در اوین یافتیم، مجازات اعدام در انتظارش بود. وکلای عضو "راهی" همه تلاششان را کردند و سوسن از اعدام نجات یافت اما زندگی سر سازش با او نداشت. درست زمانی که به دنبال پیدا کردن کار و پول اندکی بودیم برای شروع زندگی مشترک سوسن با مردی که دوست داشت، فهمیدیم آن مرد زن دارد و بچه. همان وقتها بود که خود سوسن هم گم شد و دیگر حتی خانواده اش نمی دانستند کجا رفته تا اینکه شش ماه پیش دیدمش. در بنیاد "خیریه امید مهر" داشت آموزش کامپیوتر می دید. نفسی از سر آسودگی خیال کشیدم. اما امروز صدای سوسن زنگ شاد روزی را که پشت کامپیوتر دیدمش نداشت. گفت: "یک ساله صیغه مردی شده ام که خیلی کتکم می زند، الان پنج شش ماه از اون یه سال می گذره، می خوام طلاق بگیرم، چکار کنم؟" برایش توضیح دادم که ازدواج موقت طلاق ندارد و زنی که صیغه می شود هیچ راهی برای خلاصی از این رابطه "مشروع" ندارد مگر اینکه مرد، باقیمانده مدت را به او ببخشد و یا اینکه زمان تعیین شده به پایان برسد. با صدایی که از ته چاه در می آمد گفت: "نمی شود، راضی نمی شود، تازه می خواهد مدت را تمدید کند." پرسیدم :"کجایی؟" گفت: "خانه خودمان. چند روز است آمده ام خانه خودمان." گفتم: "همانجا بمان تا مدت یک سال تمام شود. راه دیگری نداری." و با خودم فکر کردم: خانه ای با مردی که کتک می زند، خانه ای دیگر با مردی که تجاوز می کرده است؛ خانه سوسن کجاست؟


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر