فکر می کنم جای که ادم می نویسه خیلی رو نوشته های ادم تاثیر میگذاره مثلا تو یک کانکس وسط یک کویر که دور تا دور ادم مخزنهای نفت یک میلیونی هست روی میز تو باشگاه که یک طرف تلویزیون و میز بیلیارد هست و یک طرف کتابخانه یا وسط دریا روی یک سکوی نفتی که نور مشعلش روی اب می افته و هر روز صبح و عصر می تونی طلوع و غروب خورشید رو نگاه کنی و به یک موزیک که دوست داری گوش بدی کاری که کمتر تو شهر ممکنه بتونی انجام بدی یاشاید هم یک جا کوچک مثل تو کمد یا زیر رختخواب با نور چراغ قوه یا تو دستشویی جایی که کسی نمتونه ببینه اشکت رو یا دلتنگی ها تو و فقط خودتی و خودت
هرچی شرایط سخت تر می شه اخت بش پیدا کردن سخت تر می شه ولی وقتی بش عادت کردی تغییر کردن خیلی برات سخت می شه زندگی مثل فصل های سال می مونه مثل یک دایره که روش داریم حرکت می کنیم گاهی این شانس رو پیدا میکنیم که از یک دایره به یک دایره دیگه بریم و روزمره گی زندگی رو تغییر بدیم گاهی هم یک اتفاق و تصمیم ما رو از جایی که هستیم پرت می که تو یک دایره دیگه پایین تر از جای قبلی
اول که به دنیا میایم کودک بیش نیستیم وقتی هم که داریم می ریم باز کودکی بیش نیستم ناتوان و عریان وقتی که جوان هستیم قابل انعطاف ولی هر چی بزرگتر می شیم سخت تر و شکننده تر خیلی بد که ادم احساس کنه که پیر شده دیگه نمی تونه مثل قدیم بپر بپر کنه و مهمتر از همه اون توری که می خواسته زندگی نکرده و دیوارهایی که بین خودش و ادمهایی اطرافش ایجاد شده نتونسته از بین ببره وگذشت زمان این دیوارها رو قطور تر کرده دل ادم می خواد برای خیلی از ادمها خیلی کارها بکنه و ولی می بینه که هیچ دلیلی نداره وبرای اون ادم تاریخ مصرفش تموم شده و دیگه نمی تونه دیواری که ایجاد کرده گذر زمان و اتفاقات رو از بین ببره و برای این کار انگیزه ای هم وجود نداره
نمی دونم که چرا ادمها نمی تونن پلهای که بین خودشان از بین رفته رو دوباره ایجاد کنن هر چه قدر که سخت باشه ما ادم هستیم و زندهایم و می تونیم تغییر کنیم چرا نمتونیم ادمهایی مه در حق ما بدی کردن و زندگی مون رو نابود کردن رو ببخشیم و بشون بگیم سلام چرا نمی تونیم همدیگر رو درک کنیم هیجچ ادمی بد نیست شرایط و کمبودها هست که از اون ادم بدی در نظر ما بد می سازه می شه همه رو دوست داشت حتی اگر به ما خیانت کردن ما مالک هیچ کس نیستیم به جایی اینکه منتظر این باشیم که اون مارو دوست بداره ما می تونیم دوستش داشته باشیم ولی مالک اون نشیم به جلو بریم ورابطه برقرار کنیم و مواظب باشیم که به کسی صدمه نزنیم لازم نیست کسی رو دفن کنیم و حساب های دو دو تا میشه چهار تا بکنیم وبر اساس حساب بانکی و نیازمون بر اشون حساب باز کنیم من کسی رو دفن نمی کنم برای من هیچ کسی تاریخ مصرف نداره و هیچ وقت دلم نی خواد دیواری ایجاد کنم حتی برای اونهایی که ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر