۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه




انقدر براي غربت تک دانه موي سفيدم غصه خوردم که تمام موهايم سفيد شد
بيچاره آن خروسي که با صداي ساعت شماطه دار از خواب برمي خيزد
خوش به حال آن موجود راحتي ،که شيطان برايش درد دل مي کند .
سالهاست که کاممان را باحقيقت هاي تلخ شيرين مي کنيم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر