Sent to you by ali via Google Reader:
by Nastaran on 9/9/10
یک بار مرد بزرگی که گویی به یک نظر درد مرا دریافته بود به من گفت :سعی کن چیزی را دوست بداری ، فرقی هم نمی کند چه چیز . خدا ، زن ، موسیقی ، حتی مشروب یا تریاک ولی چیزی را دوست بدار
....
اما این نظریه با آنکه تنها چارهی درد آدم های نظیر من بود ، مثل هر نظریهای ، یک عیب اساسی داشت : آن چیز دوستداشتنی چون به لنگر هستی مبدل میشد ، باید مثل هر کمال مطلوبی عاری از عیب میبود. و من چنین کسی را نمییافتم.وقتی هم به زنی بر میخوردم که گمان می کردم این همان کمال مطلوب است ، محض اطمینان، از همان ابتدا ، در وجودش به دنبال عیب می گشتم. و همیشه هم پیدا می کردم
همنوایی شبانه ی ارکستر چوبها _ رضا قاسمی
....
اما این نظریه با آنکه تنها چارهی درد آدم های نظیر من بود ، مثل هر نظریهای ، یک عیب اساسی داشت : آن چیز دوستداشتنی چون به لنگر هستی مبدل میشد ، باید مثل هر کمال مطلوبی عاری از عیب میبود. و من چنین کسی را نمییافتم.وقتی هم به زنی بر میخوردم که گمان می کردم این همان کمال مطلوب است ، محض اطمینان، از همان ابتدا ، در وجودش به دنبال عیب می گشتم. و همیشه هم پیدا می کردم
همنوایی شبانه ی ارکستر چوبها _ رضا قاسمی
Things you can do from here:
- Subscribe to Nastaran using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر