Sent to you by ali via Google Reader:
by Shekufeh on 9/5/10
اولیــن باری که برای بچه ها خوراک جــگر درست کردم هیچ وقت یادم نمی ره، غذا رو کشــیدم و بچه ها و شوهرم را برای خوردن شام صــدا زدم. پسر کوچکم غذا را بو کرد و اخم هایش رفت توی هم.. دخترم هم با غذایش بازی بازی می کرد ولی حاضر نبود لب بزنه. به بچه ها گفتم:
"ممکنه بوی خوبی نده اما خیلی خوشمــزه است، یه کوچولو امتحــان کنید...اصــلا می دونید اســم این غذا چیــه؟ یه راهنمایی می کنم بهــتون...باباتون گاهی منو به همین اســم صــدا می زنه."
ناگهان چشـــمهای دخترم گشاد شد. به برادرش سقلمه زد و گفت:
"نــخور! نـخور! تاپاله است!"
"ممکنه بوی خوبی نده اما خیلی خوشمــزه است، یه کوچولو امتحــان کنید...اصــلا می دونید اســم این غذا چیــه؟ یه راهنمایی می کنم بهــتون...باباتون گاهی منو به همین اســم صــدا می زنه."
ناگهان چشـــمهای دخترم گشاد شد. به برادرش سقلمه زد و گفت:
"نــخور! نـخور! تاپاله است!"
Things you can do from here:
- Subscribe to Shekufeh using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر