Sent to you by ali via Google Reader:
via آدمهای خوب شهر by آدمهای خوب شهر on 6/2/11
از گودر:
هاله سحابی در آخرین شب حیاتش در بیان خاطراتی از پدرش گفت: یادم میآید سال 78 كه كوی دانشگاه مورد حمله قرار گرفت و دانشجوها خیلی عصبانی بودند، بابا به جمع آنها رفت و در جمع آنها نشست و گفت كه بنشینید خواستههایتان را بنویسید و از اینجا بیرون نروید، چون میخواهند شما را بزنند. بچهها عصبانی بودند و حتی هو كردند و گفتند سحابی كی تو را مامور كرده و پدرم جواب داد كه 50 سال تجربهام مرا مامور كرده و آمدهام بگویم نگذارید خشم به شما غلبه كند.
نویسنده: ناشناس
هاله سحابی در آخرین شب حیاتش در بیان خاطراتی از پدرش گفت: یادم میآید سال 78 كه كوی دانشگاه مورد حمله قرار گرفت و دانشجوها خیلی عصبانی بودند، بابا به جمع آنها رفت و در جمع آنها نشست و گفت كه بنشینید خواستههایتان را بنویسید و از اینجا بیرون نروید، چون میخواهند شما را بزنند. بچهها عصبانی بودند و حتی هو كردند و گفتند سحابی كی تو را مامور كرده و پدرم جواب داد كه 50 سال تجربهام مرا مامور كرده و آمدهام بگویم نگذارید خشم به شما غلبه كند.
نویسنده: ناشناس
Things you can do from here:
- Subscribe to آدمهای خوب شهر using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر