Sent to you by ali via Google Reader:
via 3zar by Rミズ入 on 8/4/10
سلام!
بااين همه عمری اگر باقی بود طوری از کنارِ زندگی میگذرم که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و نه اين دلِ ناماندگارِ بیدرمان!
دیرآمدی ری را ... باد آمد و رویا ها را با خود برد ....
تا يادم نرفته است بنويسم حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود .....
میدانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازهی باز نيامدن است اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی ببين انعکاس تبسم رويا شبيه شمايل شقايق نيست!
راستی خبرت بدهم خواب ديدهام خانه ای خريدهام بیپرده، بیپنجره، بیدر، بیديوار ... هی بخند!
بیپرده بگويمت چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد فردا را به فال نيک خواهم گرفت ،دارد همين لحظه يک فوج کبوتر سپيد از فرازِ کوچهی ما میگذرد
باد بوی نامه های کسان من میدهد... يادت میآيد رفته بودی خبر از آرامش آسمان بياوری!؟
Things you can do from here:
- Subscribe to 3zar using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر