شرکتي که 9 سال قبل در همين روزها، با يک ميليون دلار سرمايه در يک گاراژ شروع به کار کرد، حالا 13 هزار نفر پرسنل تمام وقت دارد، گردش مالي سالانهاش به 10 ميليارد دلار و سودش به 3 ميليارد دلار ميرسد و همه اين کسب و کار را مديون سايتي است که باز کردنش حتي با کندترين خطهاي اينترنت هم کمتر از 5 ثانيه طول ميکشد.
Google حالا ديگر نه يک شرکت يا يک سايت، که يک فعل است؛ فعلي که خيليها در شبانهروز بيشتر از پرکاربردترين فعلهاي زبان مادري، مرتکبش ميشوند. روزي که گوگل اعلام کند ديگر دنبال چيزي نميگردد، دنيا کم يا زياد تغيير خواهد کرد.
مدتي پيش، مجله فورچون، ليستي منتشر کرد از 100 شرکتي که بهترين شرايط کار را براي کارمندانشان فراهم ميکنند و البته گوگل در رأس اين فهرست قرار داشت: شرکتي که سال گذشته از بين يک ميليون و 100هزار متقاضي کار، 2200 نفر را استخدام کرده است. شنيدن رازهاي موفقيت و محبوبيت اين غول اينترنتي، از زبان مديرعاملش- اريک اشميت- ميتواند جالب باشد.
48 سال پيش، پيتر دراکر، مفهومي را ابداع کرد که به نظرم ما در گوگل به دنبال پياده کردن هرچه بهترش هستيم: «کارکنان دانشمحور» با تعريف او کساني هستند که فکر ميکنند براي مؤثر بودن حقوق ميگيرند، نه براي اينکه از 8 صبح تا 4 عصر کار کنند.
شرکتهاي هوشمندي که در جذب و پرورش اين افراد موفق باشند، خيالشان را از بابت در اختيار داشتن برگ برنده برتري در رقابتهاي تجاري 25 سال آينده راحت کردهاند.
در گوگل ما به دنبال همين برتري هستيم. الآن بحثي هست بر سر اينکه آيا شرکتهاي بزرگ، کارکنان دانشمحورشان را بد مديريت ميکنند يا نه و هر شرکتي که قضيه را درست نفهمد يا جدي نگيرد کارش تمام است. چيزهايي که در ادامه ميآيد، 10 اصل کليدي گوگل براي استفاده هرچه بهتر از کارکنان دانشمحور است.
1 - گروهي استخدام کنيد: کسي که براي استخدام شدن به گوگل ميآيد، حداقل با 6 نفر مصاحبه ميکند که اينها از بين کادر مديران و همينطور همکاران بالقوه داوطلب انتخاب ميشوند. اينجا نظر و عقيده همه در نظر گرفته ميشود و اين، فرآيند استخدام را عادلانهتر ميکند. درست است که کار بيشتر طول ميکشد اما ارزشش را دارد. اگر آدمهاي بزرگي را استخدام کنيد و نظرشان را در استخدام بقيه بپرسيد، مسلم است که آدمهاي بزرگ بيشتري نصيبتان ميشود.
2 - به فکر تک تک نيازهايشان باشيد: به قول دراکر هدف اصلي برداشتن همه موانع از سر راه کارکنان دانشمحور است. در گوگل فقط وسايل و لوازم کار مهيا نيست. غذاخوريهاي درجه يک، سالنهاي ورزش، لباسشويي، ماساژ، آرايشگاه، کارواش، خشکشويي، سرويسهاي رفتوآمد و خلاصه هر چيزي که يک کارمند سختکوش ممکن است به آن احتياج پيدا کند اينجا حاضر است. بايد حقيقت را پذيرفت: برنامهنويس ميخواهد برنامه بنويسد، نميخواهد رختهايش را بشويد پس بهتر است کاري کنيد که بدون نگراني هر دو را بتواند انجام بدهد.
3 - کنار هم جمعشان کنيد: تقريباً تمام پروژههاي گوگل، کارهاي تيمي است و تيمها بايد با هم در رابطه باشند. بهترين راه براي ساده کردن اين ارتباط اين است که اعضاي تيم را در چند متري همديگر بنشانيد.
در گوگل تقريباً هيچکس دفتر کار اختصاصي ندارد. به اين ترتيب وقتي يک برنامهنويس ميخواهد با همکارش مشورت کند، دسترسي، آني و بلافاصله است: بدون تلفن، بدون ايميل و بدون انتظار براي جواب. حتي مديرعامل گوگل- که خودم باشم- هم تا چند ماه دفتر اشتراکي داشت و بايد بگويم نشستن کنار يک کارمند دانشمحور، تجربه آموزشي فوقالعادهاي بود.
4 - هماهنگي را آسان کنيد: چون اينجا همه اعضاي يک تيم در چند قدمي هماند، هماهنگي پروژهها کار به نسبت آساني است. علاوه بر مجاورت فيزيکي، هر کارمند گوگل (يا گوگلر) هفتهاي يک ايميل کوچک به بقيه اعضاي گروهش ميزند و آنها را از کارهايي که در هفته گذشته کرده است باخبر ميکند. در چنين محيطي، تعقيب روند کار و انجام هماهنگيها بسيار آسانتر است.
5 - محصولتان را مصرف کنيد: کارکنان گوگل، بهطور گسترده از ابزارها و محصولات شرکتشان استفاده ميکنند. تقريباً تمامي پروژهها و فعاليتهاي گوگل، يک صفحه وب داخلي دارد که در اختيار اعضاي تيم پروژه است. ساير ابزارهاي مديريت اطلاعات هم در گوگل بهوفور استفاده ميشود که خيليهايشان در نهايت به صورت يکي از محصولات شرکت درميآيد.
مثلاً يکي از دلايل موفقيت Gmail اين است که چندين ماه بهصورت آزمايشي در خود شرکت مورد استفاده قرار ميگرفت و چون ايميل، ابزار بسيار مهمي در ارتباطات داخلي شرکت است، Gmail بهتدريج طوري تغيير و ارتقا پيدا کرد که بتواند از عهده برآورده کردن نيازهاي سختگيرترين مشتريانش بربيايد؛ مشتريهايي که همان کارکنان دانشمحور ما بودند.
6 - خلاقيت را تشويق کنيد: مهندسان گوگل ميتوانند تا 20 درصد از وقتشان را صرف پروژههاي شخصي کنند. البته پروژه بايد تصويب شود و هميشه هم چيز مفيدي از آب درنميآيد، اما ما نميخواهيم جلوي خلاقيت آدمهاي خلاق را بگيريم.
يکي از سلاحهاي نهچندان سري گوگل، «فهرست ايدهها»ست: يک صندوق پيشنهادات مجازي که مرتباً با ايميل بين کارکنان ردوبدل ميشود و هرکس ميتواند ايدههايش درباره چيزهاي مختلف- از فرآيند پارک ماشين در شرکت گرفته تا محصول بعدي گوگل- را در آن بنويسد. نرمافزار صندوق، به همه اجازه ميدهد که درباره ايدهها نظر يا به آنها امتياز بدهند و به اين ترتيب بهترين ايدهها به صدر فهرست ميآيد.
7 - بکوشيد به اتفاق نظر برسيد: در اسطورهشناسي مدرن شرکتها، کسي که بهتنهايي تصميم ميگيرد، قهرمان است. ما همان ضربالمثل قديمي را که ميگويد: «چند نفر بيشتر از يک نفر ميفهمند» ترجيح ميدهيم. در گوگل، مدير، گردآورنده ديدگاههاست نه ديکتاتور تصميمها. رسيدن به اتفاق نظر، گاهي خيلي طول ميکشد اما هميشه تيمي متعهدتر و تصميمهايي بهتر بهدست ميدهد.
8 - شرور نباشيد: درباره اين جمله- که شعار گوگل است- خيلي حرفها زده شده ولي ما سعي ميکنيم- مخصوصاً در ردههاي مديريتي- با آن زندگي کنيم. اينجا هم مثل همه شرکتهاي ديگر، آدمها ديدگاههاي شخصيشان را دوست دارند اما بر خلاف تمرينهاي مديريتي بعضي از شرکتهاي معروف، در گوگل کسي صندلي پرت نميکند. [کنايه از اتفاقي است که در مايکروسافت افتاد]. هدف گوگل، رسيدن به جوي از احترام و بردباري است نه شرکتي پر از بلهقربانگو.
9 - از اطلاعات استفاده کنيد: در گوگل، تقريباً هر تصميم بر اساس تحليلهاي کمي گرفته ميشود. اينجا سيستمهايي براي مديريت اطلاعات هست و تحليلگراني که در ميان اين دادهها غوطه ميخورند و براي بهروز نگهداشتن ما، روند تغييرات همهچيز را نشانمان ميدهند. غير از اين، هر بخشي از بازار که درگيرش هستيم، يک تابلوي آنلاين دارد که موقعيت ما را در بازار نمايش ميدهد.
10 - ارتباطات موثر داشته باشيد: جمعه هر هفته يک گردهمايي همگاني در گوگل برقرار است شامل اعلام اطلاعيهها، معرفي اعضاي جديد، پرسش و پاسخ و البته خوردني و نوشيدني.
چنين جلساتي، مديران و کارکنان دانشمحور را در تماس و ارتباط با يکديگر قرار ميدهد. در مقابل پخش و انتقال گسترده اطلاعات در درون گوگل، نشت اطلاعات به بيرون تاکنون بسيار کم بوده است. برعکس خيليها که فکر ميکنند به کارمند وفادار بايد اعتماد کرد، ما معتقديم کارمندي که مورد اعتماد قرار بگيرد، وفادار هم خواهد بود.
منبع: نيوزويک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر