Sent to you by ali90 via Google Reader:
میدانم؛ داستان «بادیگارد»های الويس پريسلی را پيش از اين، يكبار ديگر هم بازگو كردهام. اما شايد بد نباشد كه پيش از من، از روزگار كجرفتار پرسيده شود كه چرا قصههای تكراری ساز میكند.
*
چند ماه پيش از مرگ الويس پريسلی، دو تا از «بادیگارد»های او خبرنگارها را جمع كردند تا به آنها بگويند كه رئيسشان دارد خودش را با مواد مخدر نابود میكند. يكی از خبرنگارها پرسيد شما كه میگوييد او را دوست داريد و اين مصاحبه را هم به اين خاطر ترتيب دادهايد تا كسی به داد رئيستان برسد، چرا خودتان از او مراقبت نكرديد. يكی از «بادیگارد»ها پاسخ داد كه ما كارمان محافظت از آدمها در برابر صدماتیست كه ديگران ممكن است به آنها وارد كنند؛ چه كاری از ما ساخته است وقتی رئيس ما خودش دارد به خودش صدمه میزند.
*
درست بيست سال پيش، خانم ويتنی هيوستن و آقای كوين كاستنر در فيلم «بادیگارد» همبازی بودند: خانم هيوستن، در نقش يك آوازخوان پرآوازه (راشل مارون)، و آقای كاستنر در نقش يك «بادیگارد» منضبط و سختگير و "بیاحساس" (فرانك فامر)، كه قرار است از او در برابر تهديدهای يك عاشق ديوانه محافظت كند. در جريان استخدام كاستنر، يكی از مباشران خانم هيوستن / مارون درباره سابقه كاریاش میپرسد. كاستنر / فارمر پاسخ میدهد «دو سال محافظ جيمی كارتر، چهار سال محافظ رونالد ريگان». مباشر، انگار كه مچش را گرفته باشد میگويد «اما ريگان كه مورد سوءقصد قرار گرفت!» و كاستنر بهسرعت جواب میدهد «نه در نوبت كاری ِ من!».
*
لابد خانم هيوستن هم مثل الويس پريسلی، «بادیگارد»هايی داشت؛ اما انگار آنها هم، درست مثل «بادیگارد»های آقای پريسلی، حتی در نوبت كاریشان كاری از دستشان بر نمیآمد، وقتی كه «رئيس»شان داشت خودش به خودش صدمه میزد.
*
ويتنی اليزابت هيوستن سه سال پس از «بادیگارد» در فيلم ديگری بازی كرد با نام «در انتظار بازدَم». او هفت روز پيش، در چهلوهشت سالهگی، دور از چشم «بادیگارد»ها، بهآرامی در وان هتل بورلی هيلز فرو رفت و تا ابد در انتظار بازدم باقی ماند. بدرود خانم هيوستن.
Things you can do from here: